از حقيقت صبی چيزی زايل نمیشود ولی اسم صبی عوض میشود . اين مورد استكه میگوئيم " كون شیء من شیء " اما در بعضی موارد هست كه حقيقتاستكمال وجود دارد ولی اسم عوض نمیشود . مثلا اگر بجای " كون الرجل منالصبی " بگوئيم " كون الرجل من الانسان " يا بگوئيم " كونالصبی منالانسان " ، معنايش اين نيست كه بعد از صبی شدن يا رجل شدن انسانيتشزايل شده باشد. بنابراين تعبير شما در اينجا ناقص است و شامل اين قسمتنمیشود . شرح و توضيح متن فصل فی شكوك تلزم ما قيل و حلها اين فصل در شكوكی است كه لازمه حرفهای گذشته ما است . حرفهای گذشتهشيخ راجع به " كون شیء من شیء " بود . و نحن فقد آثرنا فی هذا البيان أن نحاذی المذكور منه فی التعليم الاول (1 ) فی المقالة الموسومة بألف الصغری ، ثم علی هذا الموضوع شكوك يجبأن نوردها ثم نتجرد لحلها . شيخ میگويد ما اين بيان را به محاذات با آنچه در تعليم اول آمده بوداختيار كرديم ، و لهذا ايرادهائی كه بر تعليم اول وارد شده ممكن است برما هم وارد شود ، پس در مقام حل آنها برمیآئيم . فمن ذلك ، أن لقائل أن يقول : ان المعلم الاول لم يستوف القسمة فیكونالشیء من شیء آخر ، لانه ذكر ذلك علی وجهين : أحدهما ، كون الشیء عن آخر يضاده ، و بالجملة الكون الذی علی سبيلالاستحالة . والثانی ، كون الشیء المستكمل عن المتحرك اليه ( 2 ) والذی فی طريقپاورقی : 1 - فی التعليم الاول غلط است، [ در نسخهای ديگر فی تعليم الاول است ].2 - عن المتحرك اليه يعنی عن الشیء المتحرك اليه . |