نكات مندرج در بيان شيخ از برهان وسط و طرف نكته اول : معيت علت و معلول در كلمات شيخ سه نكته مخصوصا قابل توجه است . يك نكتهاش را اگر چهديگران - امثال حاجی - ذكر نكرده يا بدان اشاره نكردهاند ولی مسلما موردتوجهشان بوده است . اما اين نكته در كلمات متجددين و فرنگيها رعايتنشده است . آن نكته همان است كه در اين سطر آورده است : أما انعلةالوجود للشیء تكون موجوده معه فقد سلف لك و تحقق . علت وجود بايدبا معلول معيت داشته باشد . در اينجا منظور علت وجود است نه علتحركت . آنكه در اصطلاح الهيون آن را علت مینامند ، علت وجود است ، ايناست كه امكان ندارد كه با معلول تخلل زمانی داشته باشد . تعاقب ميانعلت و معلول الهی و ايجادی ممكن نيست . اين نكتهای است كه همه كسانیكه اين برهان را ذكر كردهاند حتی متقدمين خودمان بدان توجه داشته ونظرشان همچو موردی بوده است ، اگر چه آن را ذكر نكرده باشند .نكته دوم : علت مطلقه بودن علت اولی اما يكی از دو نكته ديگر كه در كلام شيخ هست و شيخ بدان تكيه دارداينست : انا اذا فرضنا معلولا ، و فرضناله عله ، و لعلته عله ، فليسيمكن أن يكون لكل عله عله بغير نهايه ، لان المعلول و علته و عله علته اذااعتبرت جملتها فی القياس الذی لبعضها الی بعض كانت عله العله علةاولی مطلقة للامرين . اين نكته را با كلمه " مطلقة " ذكر میكند . میگويداگر ما معلولی داشته باشيم و اين معلول علتی داشته باشد و آن علت هممعلول علت ديگری باشد ، اين علت آخر علة اولی مطلقه للامرين . يعنی چنيننيست كه اين معلول علتی داشته باشد و آن علت هم معلول علتی باشد و اينعلت آخر فقط علت آن علت باشد و علت معلول آن علت نباشد . بلكه لازمهچنين سلسلهای اين است كه اين علت آخر علت هردو باشد ، اين علت آخرعلت مطلقه است . يعنی در اينجا يك قياس مساوات جاری است كه علةالعلة علة . توضيح آن را ما بعد |