موجود نيست . در اينجا شيخ " عقل علی المعنی البسيط " را آورده است . اگر ماباشيم و اين كلمه و قرينهای كه شيخ درباب نفس گفته است ، میتوانيمبگوئيم اشاره به همان حرفی دارد كه الان عرض كرديم . و اگر بخواهد چنينباشد ، تقريبا راهی میشود برای آن مطلبی كه بعد صدرالمتألهين مطرح كرد وگفت كه واجب تعالی حتی در مرتبه ذات علم به اشياء دارد ، بدون آنكهكثرتی در مرتبه ذات باشد . ولی از قرائنی كه اينجا ذكر كرده ، و اين كهاين حرف را دنبال نكرده ، مقصود شيخ از عقل بسيط اين است كه مانند آنچهدر نفس هست كه به صورت ترتب زمانی و تأخر زمانی است ، نمیباشد .در اينجا دو مطلب است كه اين دو مطلب بايد توضيح داده شود : يكیهمين كه كسی خيال نكند كه وقتی گفتيم علم به ذات علت است از برای علمبه معلول اول ، و علم به معلول اول علت است از برای علم به معلول دوم ،در اينجا تقدم و تأخر زمانی در كار است . نه ، چنين نيست . قيام صدوری صور علميه حق تعالی به ذات او ديگر اين كه اگر اين علم را از نوع علم حصولی و شبيه به علم حصولی وعلم ارتسامی میدانيم ، كسی خيال نكند كه در آنجا حال و محلی هست . درآنجا كه شيخ میگويد " فی نسبةالمعقولات اليه " میخواهد اين مطلب رابيان كند . كه قيام صور علميه به حق تعالی قيام صدوری است ، نه حلولی . |