رابطه برقرار میكنيم و میگوئيم زيد قائم است . پس يك رابطه و نسبت واضافهای بين زيد و قيام است . ممكن است كسی بگويد : آيا اين رابطه وجوددارد يا ندارد ؟ ناچار بايد بگوئيم وجود دارد . در اين صورت او میگويدكه پس خود رابطه هم با زيد رابطه دارد و هم با قيام رابطه دارد . پسبين رابطه و زيد بايد يك رابطهای باشد و بين قيام و رابطه هم بايدرابطهای ديگر باشد . بعد از آن به سراغ رابطه رابطه میرويم كه بايد بينآن رابطه و اين رابطه و نيز بين آن رابطه و زيد رابطهای باشد . اين سلسلهالی غيرالنهايه پيش میرود . جوابش اين است كه خود اضافه اساسا وجود مستقلی ندارد . وجودش همانوجود قيام و وجود زيد است . از مقايسه وجود قيام و وجود زيد با يكديگرذهن اين مفهوم را انتزاع میكند . به عبارت ديگر اين جور مفاهيم ، ازمفاهيم انتزاعی هستند . كه منشأ انتزاعشان در خارج وجود دارد ، نه خودشان. يعنی وجودشان عين وجود منشأ انتزاعشان است . البته شيخ اين بيان را دراينجا بحث نكرده ، [ ولی مطلب همين جور است ] . |