است و اضافه چيز ديگر . شيخ در آخر كلامش جملهای دارد كه بنظر من اين جمله امثال حاجی را كهدرست به نكات توجه نكردهاند بيشتر به اشتباه انداخته است . ولی شيخ آنجمله را به منظور ديگری غير از آن منظوری كه اين آقايان فرض كردهاندگفته است . اكنون اجازه بدهيد كه بعد از ذكر نكات ، عبارت كتاب رابخوانيم و نظرات ديگران و يا لااقل نظرات حاجی رادر اينجا مطرح كنيم تامطلب روشن شود . سؤال : وسط بودن اقتضا میكند علتی را كه آن ديگر وسط نباشد ؟ استاد : بله ، و وسط هم فرق نمیكند كه ما آن را متناهی فرض كنيم ياغيرمتناهی . وسط از آن جهت كه وسط است اقتضای طرف دارد ، و چون اگرطرف باشد وسط نمیتواند غيرمتناهی باشد ، پس هر جا كه وسط باشد بايدتناهی باشد . شرح و توضيح متن المقالة الثامنة فی معرفة المبدأ الاول للوجود كله و معرفة صفاته سبعهفصول ، فصل فی تناهی العلل الفاعليه والقابلية . قبلا عرض كرديم كه در اينجا فقط علل فاعلی و قابلی را ذكر میكند و دردنبال مطلب اشاره به همه علتها میكند . و اذ قد بلغنا هذاالمبلغ من كتابنا فبالحری أن نختمه بمعرفة المبدأالاول للوجود كله وأنه هل هو موجود ، و هل هو واحد لاشريك له فی مرتبته ولاندله ؟ و ندل علی مرتبته فی الوجود ، و علی ترتيب الموجودات دونه ومراتبها ، و علی حال العود اليه ، مستعينين به . در اين فصل به مسأله معاد هم اشارهای میكند . فأول مايجب علينا من ذلك أن ندل علی أن العلل من الجوه كلها متناهية، و أن فی كل طبقه منها مبدأ اول ، و أن مبدأ جميعها واحد ، و أنه مباينلجميع الموجودات ، واجب الوجود وحده ، وأن كل موجود فمنه ابتداء وجوده. |