در آن بيان گذشته ، مكان و زمان و وضع و اينها را نام برده بودند و ازاين جهت يك خورده قابل توضيح بود . اينجا از اينها نام نبرده ولی بيانجامعتر است . شيخ در اول كتاب بيانی جامعتر از اين آورده . البته ازيك نظر آن جامعتر است و از جهت ديگر اين جامعتر و مفصلتر است . بدونشك ما بيش از اين ملاك تمايز و تغاير پيدا نمیكنيم . يعنی اگر ما قائلبه تعدد واجبالوجود بشويم ، اين دو يا چند واجبالوجود يا به تمام ذاتمتمايزند يا به بعض ذات ، كه در صورت دوم به جنس مشتركند و در بعضديگر [ كه فصل باشد ] متمايزند . يا اينكه بايد قائل شويم كه ذاتشان يكیاست و به عوارض و مشخصات متمايز هستند ، از اين فرضها بيرون نيست . چرا فرض دو واجب متغاير به تمام ذات در كلام شيخ نيامده است ؟ فرض اول در كلام شيخ بطور صريح نيامده است . فرض اول اين است كهبگوئيم دو واجبالوجود به تمام ذات از يكديگر متمايزند . بنابراين وجهمشترك ندارند . نسبتشان به يكديگر مثل نسبت جوهر و عرض است كه اصلاوجه مشتركی ندارند . وقتی میتوانيم بگوئيم فرق دو چيز با يكديگر چيست ، كه قبل از آن يكوجه مشتركی داشته باشند ، گاهی وقتها دو چيز اساسا وجه مشتركی ندارند .مثل اينكه بچه طلبهای از مرحوم آقای سيد احمد زنجانی پرسيده بود : آقا ،فرق بين نكره و مكروه چيست ؟ مرحوم زنجانی گفته بود وجه مشترك ندارندتا بعد فرقش را بگوئيم . به همين ترتيب ممكن است كسی بگويد كه دوواجبالوجود به تمام ذات متمايزند و هيچ وجه مشتركی ميان آنها نيست . |