هر چيزی حمل میشود . اما آن وجودی كه بشرط لا است بر آن موردی كه آنزيادت را دارد حمل نمیشود . مثلا انسان مطلق هم بر انسان عالم حمل میشودو هم بر انسان غير عالم . اما انسان بشرط لا از علم ، بر انسان جاهل حملمیشود . ولی بر انسان عالم حمل نمیشود . و هر چيزی غير از خودش همانزيادتی است . [ كه بشرط لابر او صدق نمیكند ] . والاول أيضا لاجنس له ، وذلك لان الاول لاماهية له ، ومالا ماهية له فلاجنس له ، اذالجنس مقول فی جواب ما هو والجنس من وجه هو بعض الشیءوالاول قد تحقق أنه غير مركب . يكی از فروعی كه از ماهيت نداشتن واجبالوجود بدست میآيد اين است كهلاجنس له . زيرا جنس همان مقول در جواب ماهو است . همان ماهيت است .و از يك نظر بعض شیء هم هست ، چون حقيقت شیء مركب از جنس و فصلاست . نيمی از آن جنس و نيمی ديگر فصل است . در حاليكه واجبالوجودمركب نيست . اين برهان عليحدهای است . همينقدر كه ثابت كرديم واجبالوجود مركبنيست ، از همان راه هم ثابت میكنيم كه جنس نيست . و ايضا أن معنیالجنس لايخلو : اما أن يكون واجبالوجود فلا يتوقف الی أن يكون هناك فصل . وان لم يكن واجبالوجود و كان مقوما لواجبالوجود (2) كان واجبالوجودمتقوما بما ليس بواجبالوجود ، و هذا خلف ، فالاول لاجنس له . آن جنس يا واجبالوجود است يا نه ، اگر واجبالوجود باشد، احتياجی به پاورقی : > چنين است . اگر زائده بگيريم به اين معنا است كه اگر آن را برداريمباز هم معنی درست است . ولی به هر حال " ما " ی نافيه نيست .2 - در بعضی نسخهها " بواجبالوجود " است كه غلط است . |