خودآگاهی به نحو علم حضوری است حرف اين است كه آيا در آنجا كه يك موجود خودآگاه است ، خودآگاهی بهنحو علم حصولی امكانپذير است ؟ يا خودآگاهی به نحو علم حضوری است . اگرخودآگاهی به نحو علم حضوری باشد ، عالم و علم و معلوم يك چيز است و باهم متحدند . در غيرآگاهی هم علم حصولی ممكن است و هم علم حضوری . ولیعلم حضوری برای هر موجودی ممكن نيست . آن موجودی كه علت است میتواندنسبت به معلولش علم حضوری داشته باشد ، كمااينكه نفس هم نسبت بهمعلولات خودش علم حضوری دارد . پس در علم حضوری هم ممكن است كه احيانامعلوم به نحوی غير از عالم باشد ، ولی نه آن جور كه معلوم از عالم جداباشد و پنهان باشد . به آن شكل نمیشود ، كه بعدا آنها را عرض میكنم .اما علم يك شیء به ذات خود ، به نحو علم حصولی ميسر نيست . آنجا كهفكر میكنم و میانديشم كه من هستم ، متفاوت است با آنجائی كه میانديشمكه اين ديوار هست . يعنی نوع ادراك من از خودم با نوع ادراك من ازديوار متفاوت است . پس بحث ما روی اين جهت است كه اين علم به نحوعلم حصولی امكانپذير نيست . اگر بنا بود كه همه علمهای عالم علم حصولیباشند ، يعنی به تبع يك نقش و صورت و تصويری ، موجود خودآگاهی در عالموجود نداشت . و اگر موجودی به خودآگاه نباشد ، به غير نمیتواند آگاهباشد . زيرا هميشه علم موجود به غير فرع بر علم موجود به خود است ، كهاين باشد تا اگر رسيديم در قسمت بعد بحث كنيم . اگر علم منحصر به علمحصولی باشد ، هيچ موجود خودآگاهی نمیتواند وجود داشته باشد . برای اينكه- چنان كه عرض كردم - در علم حصولی و در علم به غير اين مطلب قابل فرضو تصور است كه يك وجود عينی موجود باشد ، و از آن وجود عينی يك تصويرینزد وجود عالم باشد ، و اين تصوير نزد ذات عالم حضور داشته باشد . كه دراين صورت معلومی در خارج داريم كه همان وجود عينی شیء است ، كه اينمعلوم خودش نزد عالم حضور ندارد . و علمی داريم كه |