الوجود گفتهاند كه وجودش عين ماهيت است ، خود همين حرف هم تازه خيلیدر كلمات آنها روشن نيست . در كلام شيخ روشن است كه میگويد وجوب همانتأكد وجود و حقيقت وجود است . يعنی نمیشود كه در حرف شيخ خدشهای گرفت. ولی كسان ديگری غير از شيخ جوری حرف زدهاند كه مرحوم آخوند دربارهآنها میگويد تعبير آنها از واجبالوجود و اينكه وجود او عين حقيقت اواست و حقيقتش عين حقيقت وجود است ، گوئی در حد يك لفظ و اصطلاح بودهاست . منظورشان از آن بيان اين معنی كه ما امروز میفهميم نبوده است .- : يك شیء را كه میگوئيم كثير است ، به اعتبار مكانش میگوئيم كثيراست كه در عين حال واحد است ؟ استاد : نه ، اگر چنين باشد آنوقت در خود مكان هم وحدت است . مثلامكان وسيعی را در نظر بگيريد . اين جسم كه دارای امتداد سیسانتيمتر درپانزده سانتيمتر در چهار سانتيمتر است . اين واقعا يك حجم واحد است وبه اندازه خودش مكان را اشغال كرده است . تمام اين مكان ، مكان تماماين جسم است . از آنجا كه خود اين شیء در عين اينكه واحد است كثير همهست ، مكانش هم همين جور است . وحدتی كه در مثل اجسام است وحدتی استدر عين كثرت ، كه مكانشان هم همين جور است . همانطور كه خود متمكن كثيراست ، مكان هم كثير است . و به همان اعتبار كه متمكن واحد است ، مكانهم واحد است . يعنی از آن نظر كه اين واحد است ، مكانش هم واحد است .و از آن نظر كه اين كثير است مكانش هم كثير است . سؤال : اين هشت وحدتی كه در تناقض بكار میبرند ، آيا نمیتوانند ملاككثرت و مغايرت هم قرار بگيرند ؟ استاد : نه ، آن بيشتر مربوط به ذهن است ، چون درباب قضايا است .قضايا معقولات ثانيه هستند ، و معقولات ثانيه هم مربوط به ذهن است . همهآنها را ما نمیتوانيم درباب عين و خارج بياوريم . مثلا اگر ما وحدتموضوع و محمول را |