بوعلی مرد محتاط و بسيار باانصافی است میگويد ما هنوز نفهميديم كه چگونهماده میتواند به صورت اشتياق داشته باشد ، شايد بعد از ما افرادی بيايندو اين معنا را درك كنند كه ماده میتواند به صورت اشتياق داشته باشد .بنابراين از نظر بوعلی اگر جائی اشتياق در ميان باشد و شیء شوق به كمالدارد آنجا است كه شیء به تمام جوهرش شوق به كمالات عرضی دارد والا معناندارد كه ماده به صورت اشتياق داشته باشد . معنا ندارد كه ماده به سویكمال برود . آن هم كمال صوری . اختلاف نظر بوعلی و ملاصدرا درباره حركت در جوهر از جمله موارد اختلاف نظر ملاصدرا با بوعلی يكی همين جا است . از نظرملاصدرا اشتياق ماده به صورت يك حقيقت است ، اصلا ماده طالب صورتاست و به سوی او میرود . علاوه بر اين ملاصدرا اين نظر بوعلی كه اگر يكشیء جوهرش فاسد نشود شوقی به كمال و جوهر ديگر ندارد و اگر جائی كمالمشاهده شد كمال در اعراض است را صحيح نمیداند . ملاصدرا تكامل در جوهررا صحيح میداند زيرا يكی از اصول فلسفه او حركت جوهری است . و چونحركت در جوهر را صحيح میداند ، حتی حركت صبی به سوی رجوليت را نيزتكامل جوهری میشمارد . میگويد آيا نفس بوعلی از آن ساعت كه در رحم مادرپيدا شد تا آن ساعتی كه از دنيا رفت هيچ تغييری نيافته بود ؟ آيا جوهرنفس بوعلی در هنگام پيدايش با جوهر نفس او در هنگام مرگ يكسان است ؟میگويد چنين نيست ، نفس انسان صدها تغيير و تكامل جوهری پيدا میكند تابه اين مرحله میرسد . بنابراين تكامل در ذات و كمال جوهری ، اشتداد درجوهر و لبس بعد از لبس مانعی ندارد و بلكه وجود دارد . البته ملاصدرامنكر اين نيست كه در مواردی خلع و لبس صورت میگيرد . مثلا تبديل آب بههوا چنين است . در اين جا مانعی ندارد كه ماده صورتی را رها كند و صورتديگری را بپذيرد . اما اين را |