باشد و به همين ترتيب پيش برود . اگر هزار تركيب هم اينجا وجود داشتهباشد و در طول يكديگر پيش برود ، در نهايت امر بايد به ماده محضی برسدكه آن ماده محض هيچ صورتی ندارد . بحث تناهی علل مادی از نظر فلاسفهمتوجه چنين حرفی است . بيان اينها را نبايد با حرف آنها اشتباه كرد وبگوئيم كه آنها چنين حرفی را میخواهند بزنند . نه ، آنها منظورشان ايننيست . شيخ میگويد در مورد صبی و رجل مطلب روشن است . معلوم است كه صبیصورتی دارد و مادهای ، مادهاش هم صورتی و مادهای دارد ، ولی الان در آنواحد صورتهای غيرمتناهی و مواد غيرمتناهی وجود ندارد . در اين مورد بحثینيست . سراغ نوع دوم كه تبديل آب به هوا بود میآئيم . ممكن است كه كسی بگويداينجا چنين نيست ، زيرا اينجا نظير مرغ و تخم مرغ میشود . اين آب اولهوا بوده ، يعنی ماده آن قبلا صورت آب داشته ، قبل از آن آب هم هوابوده و قبل از هوا هم آب بوده ، اينجا چه میگوئيد ؟ جواب میدهيم اينمادهای كه شما گفتيد ماده شخصی میشود . اين اشتباه است كه بگوئيد اينهوا اول آب بوده است . نه ، آبی بودن ماده هوا معدوم شد ، اين مادهایاست كه ضمن آب هم بود ، به صورت آن كار نداريم ، ما فقط به همين مادهنگاه میكنيم كه ببينيم اين ماده آيا مادهای هم دارد يا نه ، و باز مادهآن هم آيا مادهای دارديا نه . ما نبايد دنبال اين برويم كه اين آب ازيك هوا پيدا شده و آن هوا از يك آب ديگر ، و آن آب از هوای ديگر .امور شخصی به اين معنا ، و اين صورتهائی كه متبادر میشوند هيچكدام علتيكديگر نيستند . همان ماده فقط علت مادی است و آن هم متناهی میباشد .اينها مطالب اين فصل است تا اول فصل بعد كه در آينده فصل بعد را شروعمیكنيم . |