جمله يصيرالماء هواء به اين معنا است كه يزول عنه المائية و يعرضهالهوائية . اما جمله يصيرالصبی رجلا به اين معنا نيست كه يزول عنه شیءليعرضه الرجلية ، بل يزول عنه النقص والعدم ، چيزی كه از او زايل میشودهمان نقص و عدم است ، و در واقع هيچ امر وجودی از او زايل نمیشود . اينرا میگوئيم " كون شیء من شیء علی سبيل الاستكمال " . و اولی را میگوئيم" كون شیء من شیء علی سبيل الاستحالة " . اين بيان ارسطو است . ايرادهای وارده بر بيان ارسطو بر اين بيان ايرادهائی گرفتهاند ، از جمله :ايراد اول اولا گفتهاند كه اين تقسيم مستوفی نيست و همه اقسام را ذكر نكرده است. چطور ؟ برای اينكه آن قسمی كه علی سبيل الاستكمال است خودش بر دو قسماست كه ارسطو فقط يك قسمش را ذكر كرده است . آن قسمی كه علی سبيل الاستحاله بود بدين صورت بود كه چيزی از متكون منهزايل شود و چيز ديگر بر آن عارض گردد ، مثل يصيرالماء هواء . ولی گفتيمكه در استكمال چيزی زايل نمیشود كه اين خود بر دو قسم است : گاهی وقتهاعلی سبيل الدفعی است وگاهی علی سبيل الحركة . بنابراين هميشه يك جورنيست . ارسطو وقتی علی سبيلالاستكمال را بيان میكند همان صورت حركت رابيان میكند ، يعنی صورتی كه شیء متكون منه تدريجا به شیء كائن تبديلمیشود . پس او استكمال تدريجی را بيان كرده است ، يعنی استكمالی كه ازطريق حركت است ولو اينكه اين حركت در اعراض رخ دهد . يصيرالصبی رجلاتدريجا ، يستمكل برجولية تدريجا أی آنا فانا . به عقيده ارسطو و شيخ جوهربه هر حال ثابت است ، تغييرات كمی و كيفی كه در صبی پيدا شد در نهايتامر اسمش رجوليت میشود . |