و بصير و متكلم و صادق است . البته همه اينها از صفات كماليه حقتعالیاست ، اما نمیتوانيم صفات كماليه را به همين تعداد محدود بكنيم . خودقرآن هم صفاتی را برشمرده كه غير از اينها است . در قرآن 130 اسم برایخداوند بيان شده است . اين مقداری است كه احصاء كردهاند كه در خود قرآنآمده است . همين صفات الملك ، القدوس ، السلام ، المؤمن ، المهيمن ،العزيز ، الجبار والمتكبر در اين شعر [ متكلمين ] وجود ندارد . در صفات سلبيه هم همينجور است . از خداوند سلب ماهيت میشود ، سلبأينيت میشود ، سلب كيفيت میشود ، سلب لميت میشود . پس اينكه ما دراينجا از حق تعالی نفی ماهيت كرديم ، در واقع يكی از صفات سلبيهحقتعالی را ذكر كرديم . واجب تعالی جنس و فصل ندارد بر نفی ماهيت از حق تعالی اين مطلب نيز مترتب میشود كه واجب تعالیلاجنس له ، و مترتب میشود برلاجنس له ، اين كه لافصل له .برهان اول زيرا جنس جزئی از ماهيت است . يك ماهيت كه مركب [ از يك جزء اعمو يك جزء مساوی است ، ] جزء اعم آن را جنس میگوئيم و جزء مساويش رافصل . واجب تعالی ماهيت ندارد ، خواه ماهيت بسيط و خواه ماهيت مركب. ماهيت اگر بسيط هم باشد ، در عين اينكه بسيط است ، جنس و فصل دارد .ماهيت مركب هم كه حتما جنس و فصل دارد . پس وقتی كه میگوئيم اصلاماهيت ندارد ، نه بسيط و نه مركب ، اين نتيجه بدست میآيد كه لاجنس له، وقتی هم كه جنس را نداشته باشيم ، فصل را هم نداريم . زيرا فصل آنچيزی است كه محقق و محصل جنس است و مميز جنس است از ماسوی . |