حال اتحاد عاقل و معقول هم هست . آنها میگفتند ما دو معقول داريم :معقول بالذات و معقول بالعرض . معقول بالعرض كه وجود عينی اشياء است، هيچ وقت با ذهن ما متحد نيست . معقول بالذات عبارت از همان دنيایذهن خود ما و صورتهای ذهن است كه با آن معقولهای خارجی انطباق دارد و باآن منطبق میشود . نفس انسان با صورتهای ذهنيه خودش نوعی وحدت و اتحاددارد . يعنی اين صور ذهنيه را شما امر عارضی برای ذهن تلقی نكنيد . يعنیاين جور خيال نكنيد كه صور ذهنی برای ذهن نظير نقش است برای ديوار ، يانظير رنگ است برای جسم . نه ، بلكه ذهن در عمق خودش با اين صورتهامتحد میشود ، و از حالتی به حالت ديگر متحول میشود و به آن صورتدرمیآيد . يعنی اگر الان مثلا انسان دنيا را تعقل میكند ، وجودش عين وجودخارجی آن اشيائی كه تعقل كرده نيست . ولی نفسش در عالم ذهن خودش متصوربه آن ماهيتهائی میشود كه آنها را تعقل كرده است . اين جا است كهمیگويند :
پاورقی : 1 - [ مثنوی معنوی ، دفتر دوم ، ص 14 ] . |