الفصل السابع فی تعريف مناسبه الحد والمحدود بحث ديگر : تعريف بر دو قسم است : تعريف حدی و تعريف رسمی .تعريف حدی ، يعنی تعريف به اجزاء ماهيت . باب حد ، حقيقتش باب تجزيه وتحليل است ، ولی نه تجزيه شیء در خارجبلكه تجزيه شیء در ذهن . باز در اينجا بايد گفت كه تجزيه اساسا بر دو قسم است : 1 تجزيه درخارج كه عبارت است از تجزيه به اجزاء خارجی 2 تجزيه در ذهن كه تجزيهاست به اجزاء عقلی ، يعنی ماهيت اين شیء را كه در خارج هيچگونه تجزیندارد عقل در ظرف خودش تجزيه میكند به اجزائی عقلی . اشياء يك تجزيهای در خارج میپذيرند كه ما آنرا " تجزيه كيمياوی "میناميم . مثلا آب را در خارج به هيدروژن و اكسيژن تجزيه میكنيم . اين ،يك تجزيه كيمياوی است . ولی حد و تحليل هيچ ربطی به اين تحليل خارجی وتجزيه كيمياوی ندارد . يعنی نمیخواهيم بنشينيم و آب را در ذهن بههيدروژن و اكسيژن تجزيه كنيم . و لذا میتوان گفت كه اين نوع تجزيه هيچوقت با فكر كردن بدست نمیآيد . يعنی هر چه بنشينيم و فكر كنيم ،نمیتوانيم بفهميم كه آب مركب است از دو جزء اكسيژن و هيدروژن . خلاصهاينكه نه با تجزيه خارجی میتوان اجزاء عقلی را بدست آورد و نه با تحليلذهنی میتوان اجزاء خارجی يك شیء را بدست آورد . تحليل ذهنی ، يك نوعتحليل ديگر است كه همانطور كه محال است بتوان اجزاء خارجی را با فكربدست آورد ، همانطور هم محال |