نه عدد تركيبی . درست است كه در اعداد هم هر واحد عددی به ترتيب بعداز عدد ديگری قرار گرفته ، اما ماهيتش غير از اين است . اثنان از آنجهت كه اثنان ناميده میشود غير از اثنان است از آن جهت كه ثانی ناميدهمیشود . اثنان در ذات خودش واحد است كه مكرر شده است . و نيز از آنجهت كه خودش يك حقيقت است و میتوانيم آن را به عنوان يك واحداعتبار كنيم ، از آن حيث كه اين [ اثنان واحد ] بعد از واحد قرار گرفتهاست به آن ثانی میگوئيم . ولی خود طبيعتش مركب از دو وحدت است ، نهاينكه وحدت ، عين وحدت است كه در اثنين وجود پيدا كرده است ." و هذه المره اما أن تكون زمانيه أو ذاتيه ، فان كانت زمانيه ولمتعدم فی الوسط فهی كما كانت لا أنها كررت ، وان عدمت ثم أوجدتفالموجده شخصيه اخری ، و ان كانت ذاتيه فذلك أبين " . [ اين مرتبه و دفعه يا زمانی است يا ذاتی ، ] اگر زمانی باشد و عدم دروسط متخلل نشده باشد ، يك شیء است كه امتداد پيدا كرده [ نه اينكهتكرار شده باشد ] . اما اگر در بين آن عدم متخلل شده ، مثل اينكه دردقيقه اول يك حركت پيدا شده و بعد ساكن شده و بعد دوباره حركتی پيداشده است ، در اين صورت اين وحدت دوم شخص ديگری است ، نه اينكه همانوحدت اول باشد . اما اگر بگوئيد كه اين تقدم و تأخر ذاتی است نه زمانی، يعنی اينكه گفتيد " هناك مره بعد مره " ، منظور بعديت ذاتی است ،مثلا اثنان كه از وحدت و وحدت تشكيل شده و يكی بعد از ديگری قرار گرفته، ذاتا بعد قرار گرفته نه زمانا ، در اين صورت واضح البطلان است .در مورد كلمه " ابين " نسخهها خيلی مختلف است . در بعضی كتابهاآمده " فذلك آنين " كه معلوم است غلط است . در بعضی ديگر " فذلكاثنين " است كه اين نيز غلط است . ظاهرا " فذلك أبين " صحيح باشد . [ فرض وحدت به منزله هيولی و به منزله صورت ] " وقوم جعلوا الوحده كالهيولی للعدد وقوم جعلوها كالصوره لانها تقال |