وقوم جعلوه مكان الصوره ، لانها المحصوره المحدوده ولا حد للزائدوالناقص . ( 1 ) پاورقی : > جهت كه مساوی است يا زائد وجود دارد يا ناقص . البته منظور اينهااز مساوی ، شيئی كه مساوی است نمیباشد . ما هميشه مساوی بودن را و زائدو ناقص بودن را صفت يك شیء میدانيم و آن شیء را وجودا بر صفت مساویمقدم میدانيم . ولی آنها به عكس معتقد بودند كه مساوی از آن جهت كهمساوی است اصل است . يعنی آنچه را كه ما برای يك جوهر عرض میدانيم وجوهر را معروض اينها میدانيم ، آنها بر عكس ، آن عرض را اصل میدانند وآن جوهر را تشكيل يافته از آن . گفتهاند مساوی يعنی برابر بودن و برابربودن يعنی اعتدال و اعتدال يعنی مستعد بودن . 1 - بعضی مساوی را مكان هيولی قرار ندادهاند بلكه او را مكان صورتقرار دادهاند . برای اينكه صورت آن چيزی است كه متناهی و محدود است ومساوی هم آن چيزی است كه متناهی و محدود است . اما زائد و ناقص رانمیشود حد برايشان معين كرد . |