بدست آوردن ثواب به اجر و مزد خود رسيده و معامله طرفينی كامل میشود ،آگاه نمیباشد و الا در آنجا نيز اطلاق جواد را در اين قبيل موارد روانمیدارند . شيخ سپس بحث را از معنای لغوی جود و خير منتقل مینمايد بهاين كه : بطور كلی هر فاعل ناقصی كه فعلش را به خاطر يك انگيزه و داعیانجام میدهد خواه و ناخواه مستكمل است و ناگزير از انجام فعل خودشكمالی را میخواهد و میيابد . حال علمای اخلاق اين مسئله را پيش میآورندكه آيا انسان میتواند فعلی صددرصد اخلاقی انجام دهد ؟ يعنی دست به عملیبزند كه از انجام آن هيچگونه منظور و مقصودی برای خويشتن نداشته و قصد اوفقط رسيدن خير و خدمت به ديگران باشد ؟ در پاسخ به اين پرسش سه نظريهبوجود آمده است : 1 - طرفداران يك نظريه كه ما آنرا " ماديت اخلاقی " میناميم ، اساسامعتقد هستند كه : امكان ندارد انسان كاری را بدون هيچ انگيزه مادی منظوردر آن ، از برای خودش ، انجام دهد ، و در هر فعلی نيز كه انسان را بظاهربی نظر و بدون محرك مادی يافتيد ، با دقت نظر و شكافتن گروه و نوع فعلسرانجام يك انگيزه و منفعت در عمق ضمير فاعل خواهيد يافت . شعر معروفنيز ناظر بر همين نظر است : "
كل من فی الوجود يطلب صيدا |
انما الاختلاف فی الشبكات |
" همه انسانها شكارچی هستند ( حال در شعر كه میگويد كليه موجوداتاينطورند ) يعنی همه كس در هر كاری طعمهای را میجويد و تمايز افراد فقطدر وسيله به دام انداختن و آلت صيد است . يكی با تفنگ به منظور خودمیرسد و ابزار شكار ديگری چيزيست كه كسی تصور نمیكند كه با آن ابزار كسیقصد شكار داشته باشد . پس خلاصه اين نظريه اين شد كه انسان در هر فعاليتیمنفعتی را خواهان است حال اين منفعت بهر شكل و بهر نحو میخواهد باشدبهرحال انسان صياد است و لذت او دريافت صيد ، و حاصل كلام محال است كهانسان از دايره نفع طلبی خارج شود . 2 - نظريه ديگر ، در پاسخ میگويد خير ، اينكه شما میگوئيد ، ناشی ازعدم شناخت انسان است و بيان شما توصيف حيوان بود و انسان در مرحلهحيوانيت