فقط در فصل اخير است . شيخ بعد از اين بحث وارد بحث صورتها میشوند كه حال در ماده میباشند . فصل اول لواحق وحدت و كثرت ( 3 ) بحث ما در باب هوهويت و نقطه مقابلش غيريت میباشد . بعد از مسألهغيريت به مسأله تقابل رسيديم . تقابل از انواع غيريت است ، غيرهائی كهبا يكديگر جمع نمیشوند . گفتهاند كه انواع تقابل چهار تا است كه البتهاين به استقراء است نه حصر عقلی و عبارتند از تقابل تناقض ، تضاد ، عدمو ملكه و تقابل تضايف . البته اينجا بحث مستقلا در انواع تقابل نيست وبه مناسبتی از آن بحث شده است . درباره تضاد و عدم و ملكه اينجا مقداربيشتری بحث شده است . ما مقداری در باب عدم و ملكه و نيز عدم و ملكهبا سلب و ايجاب بحث كرديم ولی چون اين مطلب در جاهای مختلف بدردمیخورد اينجا نيز توضيح مختصری میدهيم .تقابل سلب و ايجاب بطوری كه گفتيم ايجاب و سلب كه در اينجا گفته میشود نقيض يكديگرند واز باب تناقض است ، مفاد سلب هميشه رفع ايجاب است . يعنی اگر شمانسبتی را در نظر بگيريد و بعد آن نسبت را فقط رفع بكنيد اين رفع ، نقيضآن نسبت است ، سلب آن است . آن سلبی كه میگويند نقيض ايجاب است يامیگويند عدمی كه نقيض ايجاب است ، آن عدمی است كه مفادش جز رفعايجاب مفاد ديگری نباشد ، يعنی هيچ اثباتی نيست فقط رفع است . و لهذاگفتهاند مفاد قضيه سالبه حقيقيه سلب الربط است . يعنی اول زيد قائم راتصور |