میبيند ، گوش میشنود ، . . . تمام كارهائی كه انسان انجام میدهد منشأشنفس است اما نفس بواسطه قواهای مختلف كارهای مختلف انجام میدهد .اگر مثلا قوه ابصار از چشم گرفته شود ديگر نفس قادر به ديدن نيست .در فاعلهای صناعی ، فاعل از خارج عمل میكند ، آن قوهای كه منشأ اين فعلاست در خود اين ماده وجود ندارد . هيچ فاعل صناعی هم نمیتواند كاری رابدون استفاده از آلات و ابزار انجام دهد . اين احتياج به آلات ، بعلتنقص فاعل است . 2 - اما فاعل كامل بذاته ابداع میكند فعل خودش را ، مثل ذات پروردگاركه از هيچ آلتی استفاده نمیكند ، تازه هر آلتی فعل و مخلوق اوست ، كمااينكه نفس انسان هم همينطور است كه اگر به مرحلهای از كمال برسدمیتواند از آلات يا لااقل قسمتی از آنها ، استقلال و بی نيازی پيدا كند .خواب ديدن مثال خوبی است برای تبيين مفهوم فاعل كامل . خواب ديدن چگونه است ؟ آيا نمیبيند و خيال میكند كه میبيند يا میبيندولی شیء در مقابل چشم او نيست ؟ . . . جواب اين است كه در حال خوابعين آنچه كه در بيداری حاصل میشود ( وجود صورت نفسانی مرئی در نفس )حاصل میشود بدون آنكه احتياجی به وجود خارجی مرئی در نزد چشم باشد .مرتبه عالیتر اين است كه نفس چيزی را از درون ببيند و در خارج همهمان را ايجاد كند . ما گفتيم كه قد يكون الفاعل والصوره والغايه واحدا . . . شيخ میگويديشبه أن تكون الامور الطبيعيه صورها عندالعلل . . . يعنی اينكه صورت فعلو غايت فعل در فاعلهای طبيعی در فاعلی اعلی وجود دارد و يا به صورتتسخير در خود طبيعت وجود دارد . اگر انسان يك فعل صناعی ايجاد میكنددرست است كه بگوئيم " صورت " به شكل غايت در انسان وجود دارد ، امادر مورد يك گياه كه مثلا رشد میكند چطور ؟ شيخ میگويد فاعل بالاتری هستكه عقل فعال ناميده میشود و مثلا غايت رشد اين گياه در آن عقل فعال وجوددارد يا اينكه بطور تسخير در خود گياه است . شرح اين مطلب در فصل بعدمیآيد . |