نفس و هم از عقل چيزی در او هست . همه تحت عقل هستند . هر موجودیمركب از اينها است تا اينكه منتهی به عدد هفت بشود ، لابد منظور اينستكه اجزاء هفتگانه مثلا پيدا كند . " و يعد العقل والنفوس التسعه بأفلاكها التی هی أبدانها وعقولهاالمفارقه كالجوهر وتسعه أعراض . وبالجمله انما يتعرف حال الموجودات منالعدد والمقادير الاول ، ويقول : الباری تعالی عالم بجميع المعلومات علیطريق الاحاطه بالاسباب التی هی الاعداد والمقادير . وهی لا تختلف ، فعلمه لايختلف " . اعداد را با حقايق موجودات تطبيق میدهد . بعد میگويد چون علل اصلیهمين اعداد و مقادير هستند و همه اشياء از همين اعداد و مقادير بوجودآمدهاند و واجب تعالی عالم به همه اعداد و مقادير است ، عالم به همهاشياء است . آنگاه میگويد چون اعداد تغيير پيدا نمیكنند علم واجب همتغيير پيدا نمیكند . " و ربما يقول : المقابل للواحد هو العنصر الاول كما قال انكسيمانس ،ويسميه الهيولی الاولی ، وذلك هو الواحد المستفاد ، لا الواحد الذی هوكالاحاد . و هو واحد ، كل تصدر عنه كل كثره ، وتستفيد الكثره منه الوحدهالتی تلازم الموجودات ولا تفارقها ألبته كما قررنا " . ما شخصی بنام انكسيمانس نداريم و نظری كه به او نسبت میدهد باانكسيمندروس مطابق است كه [ از فيلسوفان پيش از سقراط و ] ملطی بوده .گفتيم كه مقابل عدد اثنين عقل است و مقابل عدد ثلاثه نفس است و مقابلعدد چهار طبيعت است . نگفته بود كه مقابل عدد واحد چيست ولی چون واحدرا خارج از اعداد میداند و مبدأ كل اعداد میداند ، قهرا آن را مطابق باواجب میداند . ولی شهرستانی میگويد گاه فيثاغورث میگويد كه عنصر اولمقابل واحد است ، همانطور كه انكسيمانس گفته است . |