به آن غايت سبب ذاتی و نسبت بغايت عرضی سبب اتفاقی خواهد بود و اگرنرسد نسبت به غايت عرضی سبب اتفاقی است و نسبت به غايت ذاتی خودسببيتش باطل میشود چنانكه میگويند دوا خورد كه مسهل شود و مسهل نشد .پس دوا خوردنش باطل گرديد و غايت عرضی نسبت بعلت اتفاقی خواهد بود .گاهی هم گمان میرود بعضی امور بدون غايت و بر سبيل عبث واقع میشود وحال آنكه اتفاقی هم نيست مانند اينكه بعضی اشخاص با ريش خود بازیمیكنند و مانند آن و ليكن حقيقت اين امر را در فلسفه اولی توضيح خواهيمداد . فرق ميان بخت و اتفاق اتفاق در اصطلاح ما اعم از بخت است يعنی هر بختی اتفاق است اما هراتفاقی بخت نيست و بخت امری را میگويند كه نتيجه آن مهم باشد و مبدأآنهم اراده شخص صاحب اختيار عاقل بالغ باشد و الا بخت گفته نمیشود .مثلا هر گاه چوبی نصفش به مسجد و نصف ديگرش به مستراح مصرف شود چون آنشرايط در او جمع نيست نمیگويند نيمی از آن چوب خوش بخت بود و نيمیبدبخت ، و اگر بگويند بر سبيل مجاز است . اما آنچه مبدأ طبيعی دارد آنرا به بخت نسبت نداده میگويند بخودی خودواقع شد ، مگر اينكه به مبدأ ديگری كه ارادی باشد سنجيده شود . چه ، اموراتفاقی تصادماتيست كه ميان دو چيز يا چند چيز واقع شود ، و در هر تصادمیيا هر دو شیء متحركند يا يكی ساكن و ديگری متحرك به سوی اوست . چه ،اگر هر دو ساكن باشند با حالت غير مصادمه كه داشتند مصادمه نمیكنند .پس ممكن است دو حركت از دو مبدأ اتفاق افتد ، يكی طبيعی ، ديگری ارادی، و در غايت واحدی تصادم كنند كه آن غايت نسبت به مبدأ ارادی خير ياشر مهمی باشد . |