میگوئيم اتفاقا . معنی اين اتفاقا چيست ؟ اگر ما با اين اتومبيل تصادفنمیكرديم و از شرق به غرب میرفتيم به مغرب میرسيديم . در اينحال هيچگاهانسان نمیگفت كه من از مشرق اين خيابان حركت كردم ، اتفاقا رسيدم بهمغرب آن . زيرا آن چيزی است كه اين حركت بر حسب طبعش به آن منتهیمیشود ، جبرا به آن منتهی میشود . اگر انسان از تهران حركت كند بخواهدبرود قم اين معنا ندارد كه بگويد من از جاده قم تهران حركت كردم و رفتم، اتفاقا رسيدم به قم . نه جبرا رسيدی به قم و غير از اين راه ديگری همنبود . اما اگر برود و در حسن آباد تصادف بكند اين را يك امر اتفاقیتلقی میكند . اين را انسان میگويد اتفاق ولی آنرا نمیگويد اتفاق .آنجا كه نمیگوئيم اتفاق يعنی اين نتيجه لازمه آن مقدمه است ، و آنمقدمه بايد به اين نتيجه برسد و نمیتواند به اين نتيجه نرسد . ضرورتاست ، آنچه كه به اصطلاح از لوازم يك شیء است به آن میگوئيم ضرورتحكمفرماست . البته قبلا بيا ن شد كه فرق ميان غايت و ضروری چيست . اين" اتفاقی " كه ما میگوئيم اعم از غايت و ضروری است يعنی ضد غايت وضد ضروری است . هر غايتی ضروری است گو اينكه هر ضرورتی ، هر امر لازمیغايت نيست ، غايت بالعرض است نه غايت بالذات كه بحث آنرا جداگانهخواهيم كرد . پس آن چيزی كه بالضروره بر يك شیء مترتب میشود ، اتفاق نيست . اماآنجائی كه ترتب شيئی بر شيئی ضروری نيست ، عامل اتفاق وجود دارد ،ضروری نيست ، ممكن است . حالا كه ترتب آن بر اين ممكن است و ترتب هرمعلولی بر علت خودش ضروری است ، پس ناچار يك عامل ديگری سبب بودهاست . اسم آن عامل را ما میگذاريم اتفاق . پس در حقيقت آنجا میگوينداتفاق ، كه لازمه طبيعت اين فاعل رسيدن به اين نتيجه نباشد ( اعم ازاينكه نتيجه |