جمع يك و دو و سه و چهار . تا اينجا راجع به وحدت بود ، نظريات خاصیبود كه در باب وحدت و كثرت مطرح كردهاند ، و نيز راجع به خود عدد كهبيشتر از جنبه رياضی بحث شد و داخل در طبيعيات نشده بود . وقوع كثرت در عالم " ثم انه ركب العدد علی المعدود ، والمقدار علی المقدور . فقال :المعدود الذی فيه اثنينيه ، وهو أصل المعدودات ومبدؤها ، هو العقلباعتبار أن فيه اعتبارين : اعتبارا من حيث ذاته ، وأنه ممكن الوجودبذاته ، واعتبارا من حيث مبدعه ، وأنه واجب الوجود به ، فقابله الاثنان" . از نظر اينها واجب تعالی خارج از معدودات است . معدودی كه در آناثنينيتی وجود دارد ، يعنی دارای دو جنبه است آن عبارت از عقل است ،كه اصل همه معدودات است . در عقل دو حيثيت و دو اعتبار است : اعتبارمن حيث ذاته واعتبا ر من حيث مبدعه كه آن مبدع واجب است . يكی از مسائل مهم فلسفه كه از مشكلات آن هم میباشد وقوع كثرت در عالماست . قاعدهای كه ابن سينا و ديگر حكما گفتهاند كه : لا يصدر عن الواحدالا الواحد ، اقتضای اين قاعده اين است كه از واجب تعالی واحد صادر شود، و از آن واحد هم واحد صادر شود ، و از آن هم واحد . آنوقت نظام عالمفقط يك نظام طولی خواهد بود ، و هيچوقت دو موجود در عرض يكديگر قرارنخواهند گرفت . پس اين كثرت عرضی از كجا پيدا شده ؟ مطلبی را امثال بوعلی مطرح كردهاند كه حتی مشائين هم آن را قبول نكردند، و آن اينست كه : از ذات واجب تعالی كه بسيط من جميع الجهات استعقل اول صادر شد . و عقل به اعتبار اينكه فی حد ذاته ممكن الوجود است وبه علتش واجب الوجود میشود ، بنابراين طبيعه مركب میشود و دو حيثيتپيدا میكند : حيثيتی كه از ناحيه ذات خودش دارد و حيثيتی كه از ناحيهمبدعش و علتش دارد ، حيثيت امكانی و حيثيت واجب الوجودی . از حيثيتوجوبی آن يك |