نفس تصورش مانع از صدق بر كثيرين نيست " . مقسم را مفهوم قرار ندادهآن چنان كه در " حاشيه " ملا عبدالله آورده شده است . چون در آنجا بحثكلی و جزئی فقط در مفهوم ذهنی است . شيخ مقسم را ذات ماهيت میگيرد (فرض نداريم كه در ذهن باشد يا در خارج ) ، ذات و شأنيت طوری است كهاگر در ذهن برود مانع صدق بر كثيرين نيست ، مثل آنچه كه درباره جوهرگفتهاند كه ماهيتی است كه وجودش لا فی الموضوع است يعنی اين ماهيت بهحيثی است كه اگر در خارج بيايد لا فی الموضوع است . ذات و ماهيت در ذهن صفت كليت به آن عارض میشود كلی طبيعی كلی عقلی كلی منطقی ( به اعتبار وصف كليت ) انسان كلی است ، به اين معناست كه در ذهن كليت عارض معنای انسانمیشود . انسان كلی نيست ، به اين معنی است كه كليت جزء ذات و ماهيت انساننيست ، و اين در همه صفات همينطور است : وجود ، عدم ، جزئيت ،عالميت و . . . ماهيت در مرحله ذات ، فقط به جنس و فصل تعريف و توصيف میشود و هيچچيز ديگر نيست . شيخ میگويد : نگوئيد : " الماهيه من حيث هی ليست الاهی " بگوئيد : " الماهيه ليست من حيث هی الاهی " كلی طبيعی بحث در اينست كه آيا كلی طبيعی در خارج وجود دارد يا ندارد ؟آنهائی كه گفتهاند كلی طبيعی در خارج وجود ندارد ، اگر درست درسخنانشان دقت شود معلوم میشود كه در واقع آنچه را كه آنها میگويند وجودندارد كلی عقلی است و آنها كلی عقلی را با طبيعی اشتباه گرفتهاند .زيرا مطابق نظر آنان ، اگر كلی طبيعی در خارج باشد لازم میآيد كه |