نكردن در آن مضايق و حل كردن اشكال پذيرفته است كه در وجود سيلانی وجود وعدم با يكديگر جمع شدهاند كه ما عباراتش را در همان مقاله نقل كردهايمولی میگويد اشتباه نكنيد ، اين عدم نقيض نيست . آن عدمی كه در منطق آنرا رفع شیء میدانند و جمع آن را [ با وجود ] محال میدانند ، اين عدمنيست . بنابراين فلسفه ما به مسأله حركت رسيده و در اين مورد با فلسفهغرب تلاقی كرده است ، ولی استنباطات خيلی متفاوت شده است . هر دو بهاين مسأله رسيدهاند كه اگر بخواهيم حركت را توجيه كنيم خيلی از حرفهایگذشتگان قابل توجيه نيست . ولی آن يكی برای توجيه حركت گفته است وجودو عدم ، به همان معنای متناقضين ، با يكديگر جمع میشوند و اصل هوهويتغلط است ، و اين رسيده به اينكه اصالت ماهيت غلط است و با اصالتماهيت حركت به هيچ وجه قابل توجيه نيست ، و اصالت وجود درست است ووجود در حقيقت خودش دو مرتبه دارد ، مرتبهای از وجود مرتبه ثابت استكه مساوی با وجود مجرد است . وجود ثابت يعنی وجود مجرد ، نه وجود ساكن. امروزيها بين ثابت و ساكن هم فرق نمیگذارند و ثابت را با ساكن يكیمیگيرند . ثابت آن است كه امكان حركت هم ندارد ، بالقوه هم نمیتوا ندمتحرك باشد ، شأنش حركت نيست . ذات واجب تعالی وجودش ثابت استولی ساكن نيست ، عقول وجودات ثابته هستند نه ساكنه . آن موجودی را ساكنمیگوئيم كه له أن يتحرك و لا يتحرك . به اين كتاب میتوانيم ساكن بگوئيمچون امكان حركت در آن هست ، حركتی كه در قوهاش هست ولی الان فعليتپيدا نكرده است . بنابراين وجود در ذات خود يا ثابت است يا سيال وحركتها و سكونها در طبيعت هميشه نسبیاند . در اينجا ، در باب سكونهاعلامه طباطبائی يك بيان خيلی عالی و لطيفی دارند كه در كلمات ملاصدرانيست و ايشان در رسالهای كه در اين مورد دارد در مسأله سكونها مطرح كردهاست ( 1 ) . پس در بيان ملا صدرا " شدن " توجيه میشود بدون اينكه بهآن حرف غلط نياز پاورقی : [ 1 ] اشاره است به نظريه حركت در حركت مرحوم علامه طباطبائی كه برطبق آن مرحوم علامه بر اساس دنباله گيری نتايج بحث حركت جوهريه ،معتقدند كه حركت در همه مقولات جريان دارد و سكون امر > |