ضمن اين مقيدها . نه اينكه آن مقيدها چيز ديگری هستند ، و نه اينكه مقيدهمان مطلق است كه تكرار شده ، و نه اينكه آن مقيد همان مطلق است همراهبا شیء ديگر . در باب مقيدها گفته شده كه مطلق و قيد مثل دو شیء هم عرضنيستند ، تقيد جزء و قيد خارجی ( 1 ) ، ببينيد : تقيد با تركب فرق دارد، تركب معنايش اينست كه دو جزء مختلف كنار يكديگر قرار گرفته وحقيقتی را تشكيل میدهند ، مثلا فلان عنصر و فلان عنصر با يكديگر تركيبشدهاند و از جمع اينها و بعد از تأثير و تأثر روی يكديگر مركبی را بوجودآوردهاند . ولی تقيد مطلب ديگری است . تقيد يعنی مثلا انسان در حاليكهمقيد به علم است ، نه اينكه انسان و علم به صورت دو چيز . انسان عالمغير از انسان و علم است ، اينها دو اعتبار مختلفند . تعبيری كه مامیتوانيم برای تقريب حرف آنها بكنيم اگر چه خودشان به اين تعبيرنگفتهاند برای اينكه حرف آنها را توجيه كرده باشيم ، توجيهی كه مقداریسر و صورت داشته باشد ، گو اينكه باز هم اين نظريه قابل رد است ، چنيناست : اينكه گفتهاند پيدايش عدد از وحدت علی وجه التكرار است ، بهاين معنی است كه وحدت خودش همان وحدت است علی الاطلاق ، و ثنائيهعبارتست از وحده خاص ، و الثلاثيه وحده أخری ، و الرباعيه وحده أخری . (البته ممكن است اين نظر منشأ توهمی هم بشود به اين صورت كه هر ثنائيه وثلاثيهای خودش میتواند يكی باشد يا دو تا باشد ، به اين معنی كه يك دوتا داشته باشيم يا دو دو تا يا سه دو تا ) . بنابراين خود ثنائيه همانوحدت است اما نوع ديگری از وحدت ، وحدت ديگری است . ثلاثيه هم همانوحدت ساری در همه مراتب است [ اما نوعی خاص ] . اگر وحدت را مطلقبگيريم میشود خود وحدت . اگر او را با مرتبه اعتبار كنيم ، با قيداعتبار كنيم ، ساری در مراتب اعتبار كنيم میشود عددی خاص . دو تائیچيست ؟ همان وحدت است با قيد خاص . ثلاثی چيست ؟ همان وحدت است باقيد خاص . خوب ، اين مقدار از بيان تقريبا يك توجيه انتقادی است كه ما از اينعبارات شيخ میكنيم . مخصوصا ما درباره آن " العدد التعليمی " بيشترترديد داريم كه به پاورقی : 1 - شرح منظومه . |