را هم كه خودشان قبول داشتند . در مورد علت غائی هم شيخ میگويد اگرمقصود شما از علت غائی " نهايه الحركه " باشد ، بله در اينجا وجودندارد . ولی نه ، علت غائی يعنی اينكه يك شیء بخاطر كمالی كه در اوهست بوجود بيايد ، [ اين كمال را میگوئيم علت غائی آن شیء ] . يعنیوقتی چيزی متمم چيزی ديگر است و آن چيز بخاطر اين متمم و برای اين متمموجود پيدا میكند ، اين متمم را علت غائی میگويند . [ يعنی اينكه برایيك شیء كه يك حالت كمال و تماميتی متصور باشد ، وجود اين شیء درمراتب پائينتر از اين مرحله كمال ( زمانی كه شیء هنوز ناقص است )متوجه و در جهت رسيدن به آن مرحله كمال و تماميت است ] . سؤال : در تعليميات كه فقط بحث از صور اشياء میشود اين صور را بدونماده چگونه فرض میكنند ؟ پاسخ استاد : اگر منظور اين باشد كه آيا تعليميات مركب از صورت وماده میباشند ؟ بايد گفت خير . ولی گفتيم كه منظور از ماده و علت مادیتنها اين نيست كه ماده جزء ذات و ماهيت شیء باشد بلكه به يك تعريفعلت مادی اينست كه بدون ماده اين صورت وجود پيدا نمیكند ولو اينكهخارج از حقيقتش بوده بلكه موضوع و محلش باشد يعنی اگر وجود پيدا كنداين وجود در ماده باشد . و البته تعليميات در ذهن مجردند ولی حتی در ذهنهم اگر پای تقسيم پيش آيد ذهن برای آنها ماده فرض میكند . احتمالامیتوانيم مقادير ( گفتار شيخ است ) را بمنزله ماده برای شكلها بگيريم وواحدها را میتوانيم ماده برای عدد فرض كنيم ( بر اين مطلب محشين نيزاعتراض كردهاند كه واحد عين عدد است نه ماده آن ) و عدد بمنزله مادهبرای خواص عدد است . و در مورد علت غائی تعليميات هم گفتيم غايت شیءحالت تمام و كمال آن است ، تماميت تعليميات در اعتدال آنهاست ، يعنیحالت ما بين در امر رياضی . فرضا زاويه قائمه حالت اعتدال ( و در نتيجهو كمال ) بين زاويه منفرجه و حاده است و سطح مستوی كمال برای ساير سطوحغير مستوی ، غايت اعداد ترتيبشان و غايت اشكال خواص آنهاست . . .از آنجا كه موضوع صحبت اين است كه بحث عليت شأن كدام علم میباشدمختصر توضيحی درباره ملاك تقسيمبندی علوم میدهيم : علما گفتهاند |