علی الكل " . در اينجا شيخ فقط يك نظری را نقل كرده است . بعضی گفتهاند وحدت برایعدد از قبيل هيولی است و بعضی گفتهاند از قبيل صورت است . از آنجا كهاينها میگفتند همه اعداد از وحدت درست شدهاند ، بعضی از آنها گفتهاندنسبت وحدت به ساير اعداد نسبت هيولی به صورت است . يعنی وحدت مادههمه اعداد است . اين نظر اتفاقا میتواند تا اندازهای حرف درستی باشد .البته اين اعداد امور ذهنی است ، يعنی فعليتشان در ذهن است والا در خارجكه اينها چيزی ندارند ، ماده هم كه میگويند منظور در ذهن است . آنهامیگفتند هر عددی مادهاش وحدت است و اختلاف آنها به صورتی است كه آنصورت همان اعتباری است كه ذهن به هر عددی میدهد . بعضی ديگر بر عكسنظر داده و گفتهاند وحدت صورت اعداد است . اين نظر درست نمیشود مگراينكه وحدت را از جنبه ديگری در نظر بگيريم : گفتيم كه هر عددی هم فراهم شده از وحدت است و وحدت مقوم او است ، وهم معروض وحدت است . عدد اثنان را كه در نظر بگيريم هم از وحدت فراهمشده ، چون وحدت و وحدت میشود ثنائيه ، و هم معروض وحدت است ، چونهمين ثنائيه میتواند ثنائيه واحده باشد و هم ثنائيه ثنائيه ، يعنی هممیتواند يك دو تا باشد و هم دو دو تا . لذا میگويند وحدت هم مقوم اعداداست و هم عارض بر اعداد . لذا شيخ میگويد كه اين حرف میتواند تأويل وتوجيهی داشته باشد ، و به همين جهت هم شيخ آن را رد نكرده است . [ نقد ديگری بر نظر فيثاغوريين ] آنگاه شيخ میگويد : عجب اينست كه فيثاغوريين در باب اعداد آمدهانداز يك طرف گفتهاند كه مقادير از اعداد درست شده است ، يعنی نقطه همانوحدت است و خط دو وحدت است و سطح سه وحدت و جسم چهار وحدت ، و حالآنكه از طرف ديگر در باب انقسام مقادير ، مثل خط ، خودشان قبول دارندكه خط الی غير النهايه قابل تجزيه است . يعنی هر خط قابل تجزيه به دونصف است |