و لهذا ما در احاديث متعددی میبينيم كه گاهی اتفاق افتاده كه طفلی راآوردهاند خدمت رسول اكرم كه مثلا ايشان دعايی به گوشش بخوانند . در همانحالی كه روی دامن ايشان بوده ادرار كرده . پدر يا مادر او كه آنجابودهاند ناراحت و عصبانی شدهاند . پيغمبر فرمودهاند : كاری به او نداشتهباشيد ، لا تزرموا يعنی جلوی بولش را نگيريد . و نسبت به فرزندان خودشانهم هست كه دستور میدادند : « لا تزرموا علی ابنی » . وقتی بچه میخواهدادرار بكند ، هر جا كه باشد ، همين قدر كه شروع كرد به ادرار ، جلويش رانگيريد . بله ، بچه هر وقت رسيد به اين حد كه بر اثر عادت كردن فهميدكه نبايد مثلا روی فرش ادرار كرد ، يعنی بدون اينكه اعمال خشونت كنند ،عادتش بدهند كه مثلا روی فرش ادرار نكند ، و خودش هم بفهمد كه روی فرشادرار كردن خوب نيست ، آنوقت اگر از روی فهم چنين كاری بكند ، اين يكحالت طغيانی است در او ، يعنی لجاجتی است عليه آنچه كه خودش میفهمد .در چنين موردی خشونت كردن ممكن است مفيد واقع بشود . ولی تا به اينمرحله نرسيده است ، مسلم خشونت يك عامل مفيدی نيست . در اجتماع بزرگ البته مطلب روشن است كه عامل خشونت لازم است درمواردی كه آدم بزرگ میداند كه فلان كار را نبايد بكند ولی عليه مقررات وقوانين طغيان میكند . در چنين مواقعی برای جلوگيری از طغيان هيچ مانعیندارد كه عامل خشونت به كار برده شود . بنا بر اين در عين اينكه عرضكرديم عامل ترس و ارعاب و خشونت عامل پرورش و شكوفا كردن نيست ، ولیعامل لازمی است ، شرط تربيت است گو اينكه عامل تربيت نيست . |