جدايی باشد و زن در داخله زندگی مرد باشد ، منفعت و مصلحت اين طوراقتضاء میكرد و ناچار هر چه كه بيشتر بر اصول عفاف تأكيد میشد بهتر بود، ولی بعد زندگی ماشينی آمد و زن به متن اجتماع و داخل كارخانه ها كشيدهشد . عفاف يك روزی خلق خوبی بود و امروز خلق خوبی نيست . ولی اين حرف روی اين مبنايی كه ما گفتيم غلط است . عفاف و پاكدامنیبه عنوان يك حالت نفسانی يعنی : رام بودن قوه شهوانی تحت حكومت عقل وايمان ، تحت تأثير قوه شهوانی نبودن ، شره نداشتن ، از آن افرادی كه تادر مقابل يك شهوتی قرار میگيرند بیاختيار میشوند و محكوم غريزه خودهستند نبودن . پس عفاف همه وقت خوب است . بله ، آن فعل اخلاقی كه مانام آن را عفت میگذاريم مانعی ندارد كه فرق كند ، البته نه در اينمقياسی كه اينها میگويند ، در اين مقياس هيچوقت فرق نمیكند . مثلا دراين مثالهای معروف فقهی كه ذكر میكنند میگويند : زنی است مريض و نيازبه طبيب دارد . طبيب زن وجود ندارد و طبيب مرد هم بايد بدنش را لمسكند و احيانا در يك بيماريهايی مثل تبزا حتی با عورت زن سر و كار دارد. و فرض اين است كه جان زن در خطر است . در اين صورت مراجعه به طبيبمرد جايز است . لمس كردن و نگاه كردن بدن زن برای نامحرم يك فعل خلافعفت است ، اما همين فعل در يك شرايط خاص جنبه غيراخلاقی بودن خود رااز دست میدهد ، ولی اين غير از اينست كه خود عفاف به عنوان يك خلق وخوی و خصلت ، ارزش خود را از دست بدهد ، ارزش آن محفوظ است ، اينفعل است كه تغيير میكند . |