اين يك منطق در اشعار و ادبيات ما كه توضيحش را دادم . تحقير عقل و علم و مسئله معاش منطق ديگری داريم كه اگر اين را هم جدی بگيريم ، از اين پستتر است ،و آن اين است كه عدهای علم و عقل و همه چيز را به چشم يك ابزار برایجلب ماديات زندگی مینگرند . وقتی يك كسی كه فكر میكرده از مردم ديگرعاقلتر و عالمتر است ، ديده خيلی ازبیسوادها و نادانها در زندگی جلوافتادهاند ، شروع كرده شلاق فحش را به جان عقل و علم كشيدن كه اينهمهمعلوماتی كه اگر آدم ببرد دم دكان بقالی يك قران سبزی به او نمیدهند ،فايدهاش چيست ؟ ! در اين زمينه هم زياد داريم . آن شعر عبيد زاكانی ،معروف است و او در عمل هم همين جور شد . گفت : ای خواجه مكن تا بتوانی طلب علم كاندر طلب راتب ( 1 ) يكروزهبمانی
پاورقی : . 1 [ راتب : جيره ، حقوق روزانه ] . |