ضروری است ] . در اسلام ، هم اصالت فرد محفوظ است و هم اصالت اجتماع ،يعنی فرد خودش خالی از اصالت نيست . پس بالاخره طرحی و برنامهای برایساختن فرد وجود دارد ، اعم از اينكه فرد را بايد ساخت برای طرحهايی كهبرای اجتماع و جامعه است - و اين طرح و برنامه را به عنوان مقدمه ساختناجتماع در نظر بگيريم - يا فرد را بايد ساخت از اين نظر كه هدف ، ساختنافراد است ، و يا از يك نظر جمعی فرد بايد ساخته بشود ، هم از آن جهتكه بايد مقدمهای و ابزاری برای ساختن اجتماع باشد و هم از نظر اينكهخودش هدف است . اينجاست كه ما بايد با اصول تعليم و تربيت اسلامی آشنا بشويم . اولاآيا اسلام برای مسأله تعليم به عنوان آموزش دادن و آگاهی دادن اهميتیقائل است يا نه ؟ و به عبارت ديگر آيا اسلام عنايتی به پرورش عقل و فكرانسان دارد يا چنين عنايتی ندارد ؟ اين همان مسأله علم است كه از قديمميان علما مطرح بوده ، هم اصل مطلب كه اسلام دينی است كه به علم دعوتكرده است ، و هم خصوصيات آن كه آن علمی كه اسلام به آن دعوت كرده استچه علمی است ؟ كه افرادی نظير غزالی ، فيض و ديگران در اين زمينه بحثكردهاند . و از نظر تربيت و پرورش هم كه مقررات اخلاقی اسلام ، همه ،مقررات پرورشی انسانها است كه انسانی كه اسلام میخواهد پرورش بدهد ،انسان نمونه اسلام چگونه انسانی است و مدل آن انسان چگونه مدلی است .البته مسائل ديگری هم در اينجا هست كه مربوط به كيفيت اجرای مطلب است، يعنی هدفها مشخص ، ولی برای تربيت انسان از چه متود و روشی بايد |