كلی نيت است . پيغمبر اكرم فرمود : « لا عمل الا بنيه » ( 1 ) . يا :« لكل امرء ما نوی » ( 2 ) . برای هر كسی همان است كه نيت و قصد كرده وخواسته است . كاری كه همين طور پيدا شود ارزش ندارد ، كاری كه از روینيت و قصد و آگاهی و انتخاب و توجه به هدف پيدا شود با ارزش است .كاری كه انسان انجام میدهد دو جور است : يك وقت انسان كاری را ماشينوار انجام میدهد كه گويی يك ماشين است كه دارد كار میكند نه يك انسان( مثل اغلب نمازهايی كه ما میخوانيم ) ، و يك وقت كاری را از روی توجهو آگاهی انجام میدهد . وقتی كه انسان كاری را از روی توجه و آگاهی انجاممیدهد ، هدف و مقصود را در نظر میگيرد ، و به كار خود توجه دارد . حتیآقای بروجردی درباب نيت كافی نمیدانستند كه داعی در نفس انسان وجودداشته باشد ، و اوايل ما تعجب میكرديم كه درباب نيت چنين بحثی آقایبروجردی داشته باشند ، چون درباب نيت ، اغلب علما داعی را كافیمیدانند ، يعنی همين قدر كه انسان يك انگيزه روحی يعنی قصد قربت داشتهباشد ، كافی است ، به طوری كه اگر از او بپرسيم چه میكنی ؟ بگويد برایخدا نماز میخوانم . و اگر غفلت از اين مقدار بيشتر شود هيچ عالمی آن راكافی نمیداند . مثلا انسان نماز میخواند ، اگر وقتی از او میپرسند چهمیكنی ، فكر كند و جواب دهد نماز باطل است ، يعنی اگر حد غفلت و ماشينواری كار به اينجا برسد كه اگر از او بپرسيم چه میكنی ، پاورقی : . 1 اصول كافی ، ج 1 ، ص . 70 . 2 صحيح بخاری ، ج 1 ، ص . 2 |