اينها واقعا نكات عجيبی است . انسان از جنبه تربيتی توجه نمیكند كهقرآن اينها را كه میگويد برای چه میگويد؟ میخواهد امت را اينگونه بسازد. پيروی نكردن از اكثريت باز حضرت [ امام موسی كاظم عليه السلام ] موضوع ديگری ذكر میكنند ،میفرمايند : « ثم ذم الله الكثرش ، فقال : " وان تطع اكثر من فی الارضیفرمايند : « ثم ذم الله الكثرش ، فقال : " « وان تطع اكثر من فی الارض»يضلوك عن سبيل الله » " ( 1 ) . خلاصه آزادی از حكومت عدد ، و اينكه اكثر و اكثريت نبايد ملاك باشد ،و نبايد انسان اينجور باشد كه ببيند اكثر مردم كدام راه را میروند [ همانراه را برود ، و بگويد ] آن راهی كه اكثر مردم میروند همان درست است .اين مثل همان تقليد است . همانطور كه انسان طبعا به سوی تقليد از ديگرانكشيده میشود ، طبعا به سوی اكثريت نيز كشيده میشود ، و قرآن مخصوصا همانچيزی را كه انسان طبعا به سوی آن كشيده میشود انتقاد میكند ، میفرمايد :" اگر اكثر مردم زمين را پيروی كنی تو را از راه حق منحرف میكنند " .دليلش اينست كه اكثر مردم پيرو گمان و تخميناند نه پيرو عقل و علم ويقين ، و به تارهای عنكبوتی گمان خودشان چسبيدهاند . اين است كه در كلمات اميرالمؤمنين هست : « لا تستو حشوا فی طريقالهدی لقلة اهله » ( 2 ) هرگز در راه هدايت ، به دليل اينكه در آن راه وپاورقی : . 1 سوره انعام ، آيه . 117 . 2 نهجالبلاغه ، خطبه . 201 |