در نقد روش تربيت قديم میگويد : " كودك ، اسير به دنيا میآيد و اسيراز دنيا میرود " . مقصودش اينست كه كودك به محض به دنيا آمدندستهايش به قنداق بسته میشود و پس از مرگ هم به كفن ، و بچه انسان رااز تولد تا مرگ اسير عادت میكنند . نقد اين نظريه ولی آيا اين نظريه درست است ؟ آيا حتی كارهای خوب هم نبايد عادتشود ؟ به نظر ما اين نظريه صد درصد درست نيست . اينها گفتهاند عادت ،بشر را به صورت ماشين درمیآورد و روح ابتكار را در انسان میكشد و اختيارو حريت و اراده را از او سلب میكند . كانت میگويد : " هر اندازهعادات بشر زياد باشد ، استقلال و آزاديش كمتر میشود " . البته منظورآزادی عقل است . به هر حال اينها عقيده دارند كه چون خاصيت عادت ايناست كه اراده را ضعيف میكند به نحوی كه انسان نمیتواند عليه مأنوساتروحی و جسمی خود قيام كند ، پس عادت در هر زمينه بد است . لهذا اينهادر مقابل اين تعريف كه تربيت فن تشكيل عادت است میگويند : " تربيتفن بر هم زدن عادت است " . البته اينكه گفتهاند انسان نبايد كاری كندكه چيزی برايش به صورت عادت درآيد و به آن انس بگيرد به طوری كه ترككردنش برايش دشوار باشد و كار را نه به حكم عقل و اراده انجام دهد بلكهبه حكم عادت انجام دهد ، به صورت كلی درست است ، ولی اين دليل نمیشودكه عادت مطلقا بد باشد ، چون عادات بر دو قسم است : عادات فعلی وعادات انفعالی . عادت فعلی آن است كه انسان تحت تأثير يك عامل خارجیقرار نمیگيرد بلكه كاری را در اثر |