میسنجند و بهترين آن را انتخاب و پيروی مینمايند . اصلا معنی آيه ،استقلال عقل و فكر است كه فكر بايد حكم يك غربال را برای انسان داشتهباشد ، و انسان هر حرفی را كه میشنود در اين غربال قرار دهد ، خوب و بدرا بسنجد ، ريز و درشت كند و خوبترين آنها را انتخاب و اتباع نمايد .« اولئك الذين هديهم الله ». قرآن اين هدايت را با اينكه هدايت عقلیاست هدايت الهی میداند . « اولئك هم اولوا الالباب ». اينها هستند بهمعنی واقعی صاحبان عقل . " الباب " جمع " لب " است . " لب "يعنی مغز ( نه به معنی مخ ، بلكه به معنی اعم كه در مورد ميوهها مثلامیگوئيم مغز بادام ، مغز گردو ) . اين اصطلاح شايد از اصطلاحات مخصوصقرآن باشد ( چون در غير قرآن ما گشتيم و نديديم ) و اگر هم اصطلاح مخصوصقرآن نباشد ، قرآن درباره عقل كلمه " لب " را زياد به كار برده ، گويیانسان را تشبيه به يك گردو و يا بادام كرده كه تمام يك گردو و يا بادامپوسته است و آن اساسش مغزش میباشد كه در درون آن قرار دارد . تمامهيكل و اندام انسان را كه در نظر بگيريد ، آن مغز انسان ، عقل و فكرانسان است . اگر بادامی مغز نداشته باشد چه میگوييم ؟ میگوييم پوچ استو پوك و هيچ و بايد دورش انداخت . انسانی كه عقل نداشته باشد ، جوهر ومغز انسانيت و آن ملاك و مقوم انسانيت را ندارد ، انسانی پوك و پوچاست ، يعنی يك صورت انسان است و معنی انسان در او نيست . به حسباين تعبير ، معنی انسان همان عقل انسان است ، عقلی كه در اين حد باشد .عقل بودن عقل به استقلالش است . « الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه از اين بهتر اساسا ديگر نمیشود تعبيری پيدا كرد در مورد دعوت به اين كهانسان بايد عقلش بالاستقلال حاكم |