زنا نمیكند ، يعنی هر كس كه زنا كند و عفت ديگری را پايمال نمايد خودشغيرت ندارد . تعبير ديگر در اين زمينه كلمه " حريت " است ، حريت و آزادی وآزادگی. اميرالمؤمنين میفرمايد : « لا تكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرا». بنده ديگری مباش زيرا خدا تو را آزاد آفريده است . تعبيراتی هم درباره " كرامت نفس " است ، مثل : « من كرمت عليهنفسه هانت عليه شهواته » ( 1 ) . آن كسی كه نفس خود را بزرگ احساسكند شهوات نمیتواند بر او مسلط شود . حضرت هادی میفرمايد : « من هانتعليه نفسه فلا تأمن شره » ( 2 ) . بترس از آن آدمی كه خودش نزد خود خواراست ، يعنی پيش خود احساس شرف نمیكند . آيا تناقض است ؟ تمام اينها تعبيراتی است كه نوعی توجه دادن به " خود " است . ازطرفی در خود تعليمات اسلامی ، تعليمات ديگری میبينيم كه آنها را بيشتراز اينها میشناسيم و نقطه مقابل اينها تلقی میشوند . مثلا وقتی میگوئيمعزت نفس ، پس با تواضع چه كنيم ؟ ! مگر تواضع غير از تذلل است ؟ !اگر بناست كه عزت نفس خود را حفظ كنيم پس نبايد متواضع باشيم ! آياعزت نفس بر ضد تواضع است يا نه ؟ همچنين است علو نفس . میبينيم درقرآن از يك طرف میفرمايد : « و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين »ولی درجای ديگر اراده علو را مذمتپاورقی : . 1 نهجالبلاغه ، حكمت . 441 . 2 تحفالعقول ، ص . 512 |