نيروشان بيشتر در حرف زدن مصرف میشود و قهرا در عمل كوتاه هستند [ در عمل ناتوان بود ] . آنجا كه ديگر پای عمل و جنگ به ميان آمد ميدان جنگ را رها كرد و رفت در ميان زنها مخفی شد . اتفاقا يكی از افراد دشمن آمد و وقتی اطلاع پيدا كرد كه اينجا زنها هستند ، به همان دژ زنها حمله كرد . زنها به حسان گفتند بلند شو شمشير را بردار ، دشمن آمد . ولی او اين كار را نكرد ( مثل بعضيهای ديگر چادر سرش كرد ( 1 ) رفت آن عقبها مخفی شد ) . ولی اينجا ديگر جای اين نبود كه زنان شجاعت به خرج ندهند . صفيه دختر عبدالمطلب ، مردانه آمد جلو ، شمشير را برداشت ، زد و آن مرد را از پا درآورد . يا شجاعت حضرت زهرا و يا شجاعت حضرت زينب . ما میبينيم كه از نظر قوت و قدرت قلب و حماسه داشتن روح و نترسيدن از كشته شدن ، حضرت زينب يك نمونه بسيار عالی اسلامی است و در تاريخ اسلام داستان او به عنوان يك نمونه كامل هميشه نقل شده است . آن چيزی كه برای زن گفتهاند نسبت به آن بايد جبان باشد يعنی عملشجبانانه و محتاطانه باشد ، در مورد ترس از جان يا ترس از مال و ثروت نيست ، در مورد ترس از عفاف است . آدم شجاع نمیترسد ، میگويد میروم ، حداكثر كشته میشوم ، كشته هم شدم با افتخار است . زن در مورد كشته شدن همين جور بايد باشد ، ولی در موردی كه عفتش در مقام خطر هست يعنی خطر اين است كه عفتش لكهدار بشود ، جای شجاعت نيست ، چون شجاعت يعنی فداكاری ، [ و اگر در اينجا شجاعت به خرج بدهد ، يعنی ] میروم پاورقی : |