ايراد تبعيض اين بود كه با اينكه موجودات با ذات حق نسبت متساویدارند ، چرا مختلف و متفاوت آفريده شدهاند ؟ چرا يكی سياه است و ديگریسفيد ؟ يكی زشت است و ديگری زيبا ؟ يكی كامل است و ديگری ناقص ؟ چرايكی فرشته است و ديگری انسان و سومی حيوان و چهارمی نبات و پنجمی جماد؟ چرا به عكس نشد ؟ چرا حيوان ، فرشته ، و فرشته حيوان نشد ؟ چرا درميان مخلوقات فقط انسان ، انسان آفريده شد كه مستعد تكليف و ثواب وعقاب باشد اما ساير موجودات چنين نيستند ؟ اگر خوب است چرا همهاينچنين نيستند ؟ و اگر بد است چرا انسان اينچنين آفريده شده است ؟پاسخ اين پرسشها دو نحو است : اجمالی و تفصيلی . پاسخ اجمالی آن استكه قبلا آنجا كه راهها و مسلكها را شرح میداديم به آن اشاره كرديم ، گفتيممعمولا اهل ايمان با يك بيان اجمالی ، ذهن خود را قانع میسازند ، آنهامیگويند : اين سؤالها طرح يك سلسله مجهولات است نه ايراد يك سلسلهنقضها . حداكثر اين است كه بگوييم نمیدانيم . ما خدا را به صفات عليم ، حكيم ، غنی ، كامل ، عادل ، جواد شناخته ايمو چون او را با اين صفات شناختهايم میدانيم آنچه واقع میشود مبنی بر "حكمت " و " مصلحت " است هر چند ما نمیتوانيم همه آن حكمتها ومصلحتها را درك كنيم . ما به |