برافرازند و خود را از فارابی و بوعلی و صدرالمتألهين برتر شمارند . آری، اين عده میپندارند حكمت الهی اسلامی همان فلسفه قديم يونانيان است وچيز علاوهای ندارد و ناروا هم داخل اسلام شده است . اينان ، نفهميده ، يا فهميده ، جنايت عظيمی نسبت به اسلام و معارفاسلامی مرتكب میگردند . حكمت اسلامی با فلسفه يونان همان اندازه متفاوتاست كه فيزيك اينشتين با فيزيك يونان . دلائلی هست كه حتی الهيات ابنسينا هم بطور كامل به اروپا نرفته است و اروپائيان از اين گنجينه ارزندههنوز هم بيخبرند . برای نمونه ، ذكر مورد ذيل كافی است : در پاورقيهای جلد دوم " اصول فلسفه و روش رئاليسم " ( 1 ) تذكر دادهايم ، سخن معروف دكارت " من فكر میكنم پس وجود دارم " كه به عنوانفكری نو و انديشهای پر ارج در فلسفه اروپا تلقی شده است ، حرف پوچ و بیمغزی است كه بوعلی آن را در نمط سوم " اشارات " با صراحت كامل و درنهايت وضوح طرح كرده و سپس با برهانی محكم باطل كرده است . اگر فلسفهابن سينا برای اروپائيان درست ترجمه شده بود ، سخن دكارت با برچسب "ابتكاری نو " و " فكری تازه " مبنای فلسفه جديد قرار نمیگرفت . اماچه بايد كرد كه فعلا هر چيزی كه مارك اروپائی دارد رونق دارد اگر چه سخنپوسيده ای باشد كه سالهاست ما از آن گذشتهايم . اكنون به پاسخ پرسشهايی كه در بخش اول طرح كرديم میپردازيم . ما اينپرسشها را تحت چهار عنوان طرح كرديم : تبعيضها ، فناها و نيستيها ،نقصها ، آفتها . از اين چهار نوع ، قسمت اول را تحت عنوان " تبعيضها" و باقی را تحت عنوان " شرور " پاسخ میگوييم و لازم میدانيم قبلااشاره مختصری به مشربها و مسلكهای مختلف در حل اينگونه اشكالات بنماييم. راهها و مسلكها راهها و مسلكها در حل مشكلات مربوط به عدل الهی متفاوت است . معمولااهل ايمان كه در پرتوی دين و مذهب به خداوند ايمان دارند با يك پاسخاجمالی وجدان خود را قانع میسازند ، با خود چنين میانديشند كه ادله قاطع، وجود خدای قادر عليم حكيم ، را اثبات كرده است ، دليلی ندارد كه خدایقادر عليم حكيم ، ظلم كند ،پاورقی : . 1 چاپ شده در سال 1333 شمسی . |