به خاطر دارم روزی يكی از همشهريهای من كه مرد مسلمان و متدينی است بهتهران آمده بود و با من ملاقات داشت همين مسأله را مطرح میكرد .اين مرد سری به بيمارستان جذاميها در مشهد زده بود و از مشاهدهپرستاران مسيحی ای كه صميمانه ( لااقل به عقيده او ) به جذاميها خدمتمیكردند به هيجان آمده و تحت تأثير قرار گرفته بود و در همان حال اينمسأله در ذهنش طرح و دچار شك شده بود . توجه داريد كه پرستاری از جذامی ، كاری سخت و منفور و بسيار دشواراست . وقتی كه اين بيمارستان در مشهد تأسيس شد پزشكان ، كمتر حاضرمیشدند در آنجا خدمت كنند و كسی هم برای پرستاری آنها راضی نمیشد ، درروزنامهها برای استخدام پرستار دعوت بعمل آمد ، در سراسر ايران حتی يكنفر هم به اين دعوت پاسخ مثبت نداد ، چند تن از دختران به اصطلاح "تارك دنيا " ی مسيحی از فرانسه آمدند و پرستاری جذاميها را به عهدهگرفتند . اين مرد كه اعمال بشر دوستانه و مراقبت صميمانه آنان را نسبت بهجذاميهايی كه حتی مطرود پدر و مادر خويشند ديده بود سخت تحت تأثير آنانقرار گرفته بود . نقل میكرد كه پرستاران مسيحی لباسهای بلند و گشادی پوشيدهاند و غير ازچهره و دستها جايی از بدنشان نمايان نيست ، هر كدام تسبيح بلندی - كهشايد هزاردانه باشد - دارند ، هر وقت از كار فراغت پيدا میكنند مشغولذكر میشوند . آنگاه اين مرد با فكری پريشان و لحنی مضطرب میپرسيد آيا اين حرفدرست است كه مردم غير مسلمان وارد بهشت نمیگردند ؟ البته ما فعلا به اين مطلب كاری نداريم كه آن دختران مسيحی روی چهانگيزهای آمدهاند ؟ آيا واقعا لله و فی الله و محض انساندوستی دست بهچنين كاری زدهاند يا انگيزهای ديگر در كار است ؟ و البته نمیخواهيمبدبين باشيم ، همچنانكه زياد هم خوشبين نيستيم ، غرض ما اين است كه اينحوادث و جريانها افراد ما را در جريان يك پرسش جدی قرار داده است .در چند سال پيش در يك انجمن برای سخنرانی دعوت شده بودم . در آنانجمن طبق معمول خودشان از شركت كنندگان درخواست میشد كه اگر سؤالاتیدارند بنويسند تا در موقع مناسب جواب داده شود . آن سؤالات را در دفتریثبت كرده بودند و آن دفتر را در اختيار من قرار دادند كه موضوع سخنرانیخود را از ميان آنها انتخاب كنم . من ديدم سؤالی كه بيش از هر سؤالتكرار شده است همين است كه آيا خداوند هر غير مسلمانی را به جهنم میبرد؟ آيا پاستور و اديسون و كخ اهل عذاب خواهند |