به اصطلاح مربوط به " قوس صعودی " باشد ، ممكن هم هست كه شامل مطلقواسطهها و وساطتهای رحمت باشد ، يعنی شامل " قوس نزولی " هم باشد ،به عبارت ديگر ممكن است شامل تمام نظام سببی و مسببی جهان باشد ، به هرحال از آن جهت كه به شفاعت اخروی مربوط است ، به اين معنی است كهمجرم بدون خواست خدا قدرت شفيع برانگيختن ندارد و شفيع بدون اذن اوقدرت دم زدن ندارد . برهان اين مطلب از لحاظ عقلی اين است كه در فلسفه الهی ثابت شدهاست كه " واجب الوجود بالذات واجب من جميع الجهات و الحيثيات است" . يعنی همانطوری كه واجب الوجود در ذات خود ، معلول غير نيست ، درصفات و افعال خود نيز امكان ندارد كه تحت تأثير علتی قرار گيرد ، اومؤثر محض است و از هيچ چيزی انفعال و تأثر پيدا نمیكند . توحيد و توسلات از آنچه گفتيم نكتهای عالی و مهم در توحيد عبادتی به دست میآيد . آننكته اين است كه در توسل و استشفاع به اولياء خدا اول بايد تحقيق كرد كهبه كسی و از كسی باشد كه خداوند او را وسيله قرار داده است . قرآن كريممیفرمايد : « يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيلة »( 1 ) .بطور كلی ، توسل به وسائل و تسبب به اسباب ، با توجه به اينكه خداستكه سبب را آفريده است و خداست كه سبب را سبب قرار داده است وخداست كه از ما خواسته است از اين وسائل و اسباب استفاده كنيم به هيچوجه شرك نيست ، بلكه عين توحيد است . در اين جهت ، هيچ فرقی مياناسباب مادی و اسباب روحی ، ميان اسباب ظاهری و اسباب معنوی ، مياناسباب دنيوی و اسباب اخروی نيست ، منتهای امر ، اسباب مادی را از رویتجربه و آزمايش علمی میتوان شناخت و فهميد كه چه چيز سبب است ؟ واسباب معنوی را از طريق دين ، يعنی از طريق وحی ، و از طريق كتاب وسنت بايد كشف كرد . ثانيا هنگامی كه انسان متوسل میشود يا استشفاع میكند بايد توجهش بهخدا ، و از خدا به وسيله و شفيع باشد ، زيرا چنانكه گفتيم شفاعت واقعیآن است كهپاورقی : . 1 مائده / . 35 |