معروف شد ، اهل شوشتر است و " استاد المتأخرين " لقب يافت .شيخ در آنوقت تازه از سفر چند ساله خود به مشهد و اصفهان و كاشانبرگشته بود و از اين سفر توشه فراوانی برگرفته بود ، مخصوصا از محضرمرحوم حاج ملا احمد نراقی در كاشان . چنين حالتی در هر كس موجود باشد مصداق « اسلم وجهه لله »است .پس كفر و جحود يعنی كافر ماجرايی كردن و عناد ورزيدن . بعدا خواهيمگفت كه از نظر قرآن مجيد ، كافر از آن جهت كافر خوانده شده است كهحالت عناد و انكار در عين ادراك كشف حقيقت در او هست ، و همين حالتاست كه موجب حبط است و آفت عمل خير به شمار میرود . لهذا خدای متعالدرباره اعمال كفار میفرمايد : " مانند خاكستری است كه باد تندی بر آنبوزد و آن را از بين ببرد " : « مثل الذين كفروا بربهم اعمالهم كرماد اشتدت به الريح فی يوم عاصف ( 1 ) . فرض كنيم پاستور ، پی جويی علمی خويش را كه منتهی به كشف ميكروبگرديد برای خدا انجام داده است و منظورش احسان به خلق ، تقريبا الیالله بوده است ، كافی نيست كه در نهايت امر مأجور عند الله باشد . اگراو دارای صفاتی از قبيل جحود و امثال آن بوده و نسبت به عقايد خويشتعصب میورزيده است بطوری كه اگر گفته میشد مثلا دين مسيح ( ع ) برای تويك دين جغرافيايی است ، يك دين پدر و مادی است ، آيا تحقيق كردی كهدينی بهتر و كامل تر از دين مسيح وجود دارد يا ندارد ؟ او زير بارنمیرفت و میگفت " نان ، نان سنگك و دين ، دين مسيح " و حتی حاضر بهتحقيق و جستجو هم نمیشد ، البته تمام اعمال او هبا و هدر است ، زيرا دراين فرض ، او " كافر ماجرا " بوده و كافر ماجرايی تمام كوشش انسان رانابود میسازد ، عمل انسان همراه با چنين حالتی همچون خاكستری است درمعرض غارت تندباد . پاستور به عنوان يك مثال ذكر شد ، نمیخواهيم بگوييم پاستور چنين بودهاست ، خدا داناست . ما نيز اگر با حق عناد داشته باشيم مشمول همينفرمول كلی میباشيم . پروردگارا ما را از حالت كفر و عناد و كافر ماجرايیحفظ فرما . |