دو وجود به او داده نشده است ، يكی وجود فی نفسه ، و يكی وجود بالاضافه .فرض كنيد شما مطلبی را برای شاگردان بيان میكنيد ، بار ديگر آن راتكرار میكنيد ، برای نوبت سوم و چهارم همان مطلب را بازگو میكنيد . شمادر هر چهار نوبت همان مطلب را بدون كم و زياد ادا كردهايد . به عبارتديگر بيان شما كه از طرف شما وجود پيدا كرده است ، در هر چهار نوبتيكجور است ، ولی اين چهار نوبت هر كدام دارای صفت بالخصوص است ، يكی" اول " است و ديگری " دوم " و ديگری " سوم " و ديگری " چهارم ". آيا شما در هر نوبت دو عمل انجام داده ايد : يكی اينكه مطلب را اداكردهايد ، ديگر اينكه صفت " اوليت " يا " ثانويت " يا " ثالثيت" يا " رابعيت " را به آن دادهايد ؟ و يا اينكه اين صفات يك سلسلهصفات اضافی و در عين حال اعتباری و انتزاعی میباشند كه از عمل مكرر شماكه هر چهار نوبت به يك شكل صورت گرفته با مقايسه با يكديگر پيدا میشود؟ بديهی است كه شق دوم صحيح است . اينگونه صفات كه صفاتی اعتباری وانتزاعی اند در عين حال از لوازم قهری و لا ينفك ملزومات خود هستند كهاموری حقيقی و واقعی اند . عليهذا درباره اين امور به عنوان اشيائی مستقل نمیتوان بحث كرد ،نمیتوان اين پرسش را به اين صورت مطرح كرد كه چرا فاعل و مبدأ ، اينوجودهای اضافی و اعتباری را آفريد ، زيرا اين وجودات اولا واقعی نيستندتا سخن از آفرينش آنها به ميان آيد ، و ثانيا اين وجودهای اعتباری وانتزاعی ، از لوازم وجودهای واقعی اند و به صورت مستقل قابل طرح نيستند، و اگر به صورت غير مستقل طرح شوند به اين صورت خواهد بود كه چراوجودات واقعی كه اينها از لوازم اعتباری و انتزاعی لا ينفك آنها هستندآفريده شدند ؟ و اين مطلبی است كه در بخش بعد طرح میشود و پاسخ آن دادهمیشود . ضمنا به اين نكته نيز اشاره كنيم كه اينكه گفتيم اول بودن و دوم بودن وغيره ، امور اعتباری و انتزاعی میباشند و وجود واقعی ندارند و بدين جهتجعل و خلق و ايجاد به آنها تعلق نمیگيرد و فرض خلق و ايجاد درباره آنهانمیشود ، با يك مطلب ديگر اشتباه نشود و آن ، مسأله " تقديم و تأخير" است ، يعنی اينكه انسان يا فاعل مختار و ذی شعور ديگر ، از ميان دوكار يا دو چيز ، يكی را بر ديگری مقدم بدارد و آن را اول قرار دهد . اين، مطلب ديگری است و بعد درباره آن بحث خواهيم كرد . توجه به مثال بالامطلب را روشن میكند . به هر حال اسناد امور اعتباری به علت ، مجازی و بالعرض است . از اينجهت حكما گفتهاند شرور ، بالذات مورد تعلق آفرينش قرار نمیگيرند ،بالذات معلول و |