احتياجات ، بودجه و نيرو مصرف گردد . اينجاست كه پای " مصلحت " بهميان میآيد ، يعنی مصلحت كل ، مصلحتی كه در آن ، بقاء و دوام " كل " وهدفهايی كه از كل منظور است در نظر گرفته میشود . از اين نظر ، " جزء" فقط وسيله است ، حسابی مستقل و برای خود ندارد . همچنين است تعادل فيزيكی ، يعنی مثلا يك ماشين كه برای منظوری ساختهمیشود و انواع نيازمنديها برای ساختمان اين ماشين هست ، اگر بخواهد يكمصنوع متعادل باشد بايد از هر مادهای به قدری كه لازم و ضروری است واحتياج ايجاب میكند در آن بكار برده شود . تعادل شيميائی نيز چنين است ، هر مركب شيميائی فرمول خاصی دارد ونسبت خاصی ميان عناصر تركيب كننده آن هست ، تنها با رعايت آن فرمول وآن نسبتها كه متفاوت است تعادل برقرار میشود و آن مركب بوجود میآيد .جهان ، موزون و متعادل است ، اگر موزون و متعادل نبود برپا نبود ، نظمو حساب و جريان معين و مشخصی نبود . در قرآن كريم آمده است : « و السماء رفعها و وضع الميزان »( 1 ) . همانطور كه مفسران گفتهاند مقصود اين است كه در ساختمان جهان ، رعايتتعادل شده است ، در هر چيز ، از هر ماده ای به قدر لازم استفاده شده است، فاصلهها اندازهگيری شده است . در حديث نبوی آمده است : « بالعدل قامت السموات و الارض » ( 2 ) . " همانا آسمان و زمين به موجب عدل برپاست " . نقطه مقابل عدل به اين معنی ، بی تناسبی است نه ظلم . لهذا عدل به اينمعنی از موضوع بحث ما خارج است . بسياری از كسانی كه خواستهاند به اشكالات مربوط به عدل الهی از نظرتبعيضها ، تفاوتها و بديها جواب بدهند ، به جای آنكه مسأله را از نظرعدل و ظلم طرح كنند از نظر تناسب و عدم تناسب طرح كردهاند و به اينجهت قناعت كردهاند كه همه پاورقی : . 1 الرحمن / . 7 . 2 تفسير صافی ، ذيل آيه فوق ( چاپ اسلاميه ، ج 2 ص 638 ) . |