اين انسان لجوج كه گفتار او در اين آيه نقل شده است بجای اينكه بگويد" خدايا اگر اين مطلب حق است و از جانب تو است پس قلب مرا مساعدكن كه بپذيرم " میگويد " اگر حق است عذابی بر من نازل كن و مرا از بينببر " كه طاقت ندارم زنده بمانم و رو در روی حقيقت قرار گيرم .اين حالت ، حالت بسيار خطرناكی است هر چند در موضوعات كوچك باشد ،و چه بسا بسياری از ماها - معاذ الله - گرفتار آن باشيم . فرض كنيدطبيبی عالی مقام و يا مجتهدی عالی مقام و يا متخصص عالی مقام ديگری كهشهرت جهانی دارد در يك مسأله مربوط به فن خودش تشخيصی بدهد و نظر خودرا ابراز دارد ، بعد يك فرد گمنام ، طبيب يا طلبهای جوان در همان مسألهنظر مخالف بدهد و دلائل قطعی هم ارائه كند و طبق معمول بيخبر بمانند ونظر به شخصيت آن مقام عالی ، او را تصديق كنند . در اين حال اگر آنمتخصص مشهور تسليم گفته آن طبيب يا آن طلبه جوان بشود يعنی اگر تسليمحقيقت گردد و اعتراف به اشتباه خويش كند ، او واقعا " مسلم " است ،زيرا « الاسلام هو التسليم » ، و به وجهی میتوان گفت مصداق : بلی منيرا « الاسلام هو التسليم » ، و به وجهی میتوان گفت مصداق : « بلی من²اسلم وجهه لله »( 1 ) است . چنين شخصی از صفت پليد " جحود " مبراست. و اما اگر انكار ورزد و به خاطر حفظ حيثيت و شهرت خود با حقيقتمبارزه كند ، كافر ماجرا و جاحد است . اگر آن طبيب ، مثلا ، خيلی بی انصاف نباشد حرفش را بر نمیگرداند ولیعملش را بر میگرداند ، و اگر خيلی بی انصاف باشد عملش را هم برنمیگرداند و همان نسخه را میدهد و مريض را میكشد ، بعد هم میگويد بيمارخوب شدنی نبود . و همچنين يك عالم عالی مقام ديگر . عكس اين حالت همبسيار اتفاق میافتد . روايتی در " كافی " است كه اين حقيقت را روشنمیكند : محمد بن مسلم میگويد : از امام باقر ( عليهالسلام ) شنيدم كه فرمود :« كل شیء يجره الاقرار و التسليم فهو الايمان ، و كل شیء يجره الانكار والجحود فهو الكفر » ( 2 ) . " هر چيزی كه نتيجه اقرار و تسليم و روح پذيرش حقيقت باشد او ايماناست و هر چيزی كه نتيجه روح عناد و سرپيچی از حقيقت باشد او كفر است" . پاورقی : . 1 بقره / . 112 . 2 كافی ، ج 2 ، ص . 387 |