عرفان اسلامی و از معارف بلند اسلامی كمترين آگاهی ندارند . راسل در نظركسی كه اندك آشنايی با معارف اسلامی دارد ، در فلسفه به مفهوم اسلامی وشرقی آن ، يك كودك دبستانی هم بشمار نمیرود . اسلام در دامن خود ، مردان بزرگی را تربيت كرده است كه در وقتی كه درهمين جهان بودهاند ، با جهان آخرت آشنا شدهاند و حقايقی را كه فوق تصور" راسل " هاست لمس كردهاند . شاگردان مكتب قرآن ، اين حقيقت را نيك آموختهاند كه جزای آخرت عينكردار دنياست ، چيزی جدا از عمل نيست . مولوی اشعاری دارد كه اينحقيقت را بيان میكند و از نظر موعظه و تذكر خود ما نيز نقل آنها مناسباست ، میگويد :
ای دريده پوستين يوسفان |
گرگ بر خيزی از اين خواب گران |
گشته گرگان يك به يك خوهای تو |
میدرانند از غضب اعضای تو |
ز آنچه میبافی همه روزه بپوش |
ز آنچه میكاری همه ساله بنوش |
گر ز خاری خستهای ، خود كشتهای |
ور حرير و قز دری ، خود رشتهای |
چون ز دستت زخم بر مظلوم رست |
آن درختی گشت و ز آن زقوم رست |
اين سخنهای چو مار و كژ دمت |
مار و كژدم میشود گيرد دمت |
حشر پر حرص خس مردار خوار |
صورت خوكی بود روز شمار |
زانيان را گنده اندام نهان |
خمر خواران را بود گنده دهان |
گند مخفی كان به دلها میرسيد |
گشت اندر حشر محسوس و پديد |
بيشهای آمد وجود آدمی |
بر حذر شو زين وجود ار آدمی |
ظاهر و باطن اگر باشد يكی |
نيست كس را در نجات او شكی |
در وجود ما هزاران گرگ و خوك |
صالح و نا صالح و خوب و خشوك |
حكم ، آن خو راست كان غالبتر است چونكه زر بيش از مس آمد آن زراست
سيرتی كاندر وجودت غالب است |
هم بر آن تصوير ، حشرت واجب است |
آفرين بر قرآن با اين شاگردانش . اگر قرآن نمیبود ، مولوی و حافظ وسنائی و عطار و سعدی و امثال آنها بوجود نمیآمدند . استعداد ايرانی بانور اسلام شكفت و اين افتخار ، ايران را بس كه توانست معارف اسلام رابهتر از هر قوم ديگری دريافت