بود ؟ از آن وقت من به اهميت اين مسأله از نظر اينكه افكار را تا چه حد بهخود متوجه كرده پی بردم . اكنون ، ما در اين بخش از كتاب ، به خواست خدا به تحقيق اين مسألهمیپردازيم ولی قبل از ورود در آن ، لازم است دو نكته را روشن كنيم تاموضوع بحث كاملا روشن گردد . 1 جنبه كلی بحث هدف اين بحث اين نيست كه حساب اشخاص را روشن كنيم ، مثلا معين كنيمكه آيا پاستور اهل بهشت است يا اهل جهنم ؟ ما چه میدانيم كه افكار ومعتقدات واقعی او چه بوده است ؟ منوياتش چه بوده است ؟ ملكات روحی واخلاقی او چه بوده است ؟ و حتی مجموع اعمال او چه بوده است ؟ آشنايی مابا او در حدود خدمات علمی او است و بس . اختصاص به پاستور ندارد ، اصولا حساب اشخاص در دست خدا است ،هيچكس حق ندارد درباره كسی بطور قاطع اظهار نظر كند كه اهل بهشت استيا اهل دوزخ ؟ اگر از ما بپرسند : آيا شيخ مرتضی انصاری ( اعلی اللهمقامه ) با آن زهد و تقوا و ايمان و عمل شناخته شدهاش حتما اهل بهشتاست يا نه ؟ پاسخ ما اين است كه آن اندازه كه ما از آن مرد اطلاع داريماين است كه در نظام علمی و عملی او ، بدی سراغ نداريم ، آنچه سراغ داريمخير و نيكی است اما اينكه صد در صد بگوييم اهل بهشت است در اختيار مانيست ، خداست كه بر همه ضمائر اشخاص ، مطلع است و تمام اسرار وخفايای نفوس را میداند و حساب خلائق نيز با او است . تنها درباره كسانیمیتوان بطور قاطع اظهار نظر كرد كه از طريق اولياء دين سرنوشت نهايیآنها اعلام شده است . گاهی بعضی از مردم بحث میكنند كه با فضيلت ترين علما و برترين آنهااز لحاظ قرب به خدا كيست ؟ مثلا سيد بن طاووس ؟ يا سيد بحر العلوم ؟ ياشيخ انصاری ؟ |