مختلف وجود داشته باشد . در اينجا يكرنگ بودن و يكسان بودن صحيح نيست. اگر بنا شود تمام صفحه تابلو يكجور و يكنواخت باشد ديگر تابلويی وجودنخواهد داشت . وقتی كه جهان را جمعا مورد نظر قرار دهيم ناچاريم بپذيريم كه در نظامكل و در توازن عمومی ، وجود پستيها و بلنديها ، فرازها و نشيبها ،همواريها و ناهمواريها ، تاريكيها و روشناييها ، رنجها و لذتها ،موفقيتها و ناكاميها همه و همه لازم است .
زشتی ، نمايانگر زيبايی است زشتيها نه تنها از اين نظر ضروری میباشند كه جزئی از مجموعه جهانند ونظام كل به وجود آنها بستگی دارد ، بلكه از نظر نمايان ساختن و جلوه دادنبه زيباييها نيز وجود آنها لازم است . اگر ما بين زشتی و زيبايی ، مقارنهو مقابله برقرار نمیشد ، نه زيبا ، زيبا بود و نه زشت ، زشت ، يعنی اگردر جهان ، زشتی نبود زيبايی هم نبود ، اگر همه مردم دنيا زيبا بودند ،هيچكس زيبا نبود ، همچنانكه اگر همه مردم زشت بودند هيچ كس زشت نبود. اگر همه مردم همچون يوسف صديق بودند ، زيبايی از بين میرفت ، و اگرهم همه مردم در قيافه " جاحظ " بودند زشتی در جهان نبود ، همچنانكه اگرهمه مردم قدرتهای قهرمانی داشتند ، ديگر قهرمانی وجود نداشت . اين ابرازاحساسات و تحسينهايی كه قهرمانان دريافت میكنند به خاطر اين است كهعده آنها محدود است . در حقيقت احساسها و ادراكهايی كه بشر از زيباييهادارد ، در شرايطی امكان وجود دارند كه در برابر زيبايی ، زشتی هم وجودداشته باشد . اينكه مردم به سوی زيباها كشانيده میشوند و مجذوب آنهامیگردند ، به عبارت ديگر اينكه تحرك و كششی به سوی زيبايی پيدا میشودبه خاطر اين است كه زشتها را میبينند و از آنان |